157
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

«لا تستطیع عقول المتفکرین جحده».۱

د) معرفت هم مورد نیاز همه انسان‌‌‌هاست و هم به همه ایشان اعطا شده است؛ زیرا بنی‌‌‌آدم به هدایت و معرفتِ مقدمه هدایت نیاز دارند؛ از این‌‌‌رو، انسان‌‌‌ها به میزانِ معرفت اعطایی، مکلف‌اند و ‌افزون بر آن، به میزان توجه و تعلق‌‌‌ خاطر به آن معرفت در زندگی بهره‌‌‌مند و هدایت می‌‌‌شوند، ولی «اثبات»، مورد نیاز همه انسان‌‌‌ها نیست و البته، همه انسان‌‌‌ها نیز توان استدلال و نظر ندارند.

۲. دیدگاه‌‌‌های غیرمشهور مدرسه کوفه

اشعری، امامیه کوفه را صاحبان نظریه «معرفت اضطراری» معرفی می‌‌‌‌‌‌‌‌کند، ولی در مقام تفصیل و تدقیق، سه دیدگاه را از قول مشهور امامیه متمایز می‌‌‌شمارد.۲ این دیدگاه‌‌‌های غیرمشهور، درباره چند اختلاف ‌‌‌نظر در بعضی ابعاد و تفسیرها از «معرفت اضطراری» است، نه درباره اصلِ معرفت اضطراری. دیدگاه اول و دوم - که عیناً یکی‌اند و اشعری بدون کاهش و افزایشی آن را به دو رأی تفکیک کرده است - به مؤمن‌‌‌ الطاق و ابومالک حضرمی مربوط است و همان‌طور که خواهد آمد، چندان دقیق و روشن هم نیست؛۳ اما دیدگاه سوم، مربوط به هشام بن ‌‌‌حکم و اصحابِ اوست که در موضوع «معرفت اضطراری» اختلافِ روشن و مهمی در میان اصحاب امامیه کوفه به‌شمار می‌‌‌آید.

۲.‌۱. نظریه مؤمن‌‌‌ الطاق و ابومالک ‌‌‌حضرمی

اشعری دیدگاه مؤمن‌‌‌ الطاق و ابومالک را چنین ترسیم می‌‌‌کند که آن دو هرچند به اضطراری بودن همه معارف معتقداند، ولی جایز می‌‌‌دانند که خداوند‌‌‌ متعال معارف را به همه بندگان نداده باشد؛ بدین‌گونه که تنها به برخی انسان‌‌‌ها معرفت می‌‌‌دهد، ولی در نهایت، همه ایشان را به اقرار به مفاد معرفت مکلف می‌‌‌کند.۴ در این نقل ‌‌‌قول - فارغ از صحت و دقت آن - به دو اختلاف نظر جزئی این دو متکلم با نظریه جمهور امامیه اشاره می‌‌‌شود؛ نخست، جواز تبعیض در اعطای معرفت به انسان‌‌‌ها و دیگری، لزوم تکلیف و اقرار گرفتن از همگان. در بررسی این دو اختلاف می‌‌‌توان دو

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۱.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱.

3.. همان، ص۵۲.

4.. همان، ص ۵۱-۵۲؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۲.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
156

بر این اساس، معرفت او‌‌‌ از طریق وسایط که اموری ناقص، پراکنده و متفاوت‌اند، امری باطل و البته، ناممکن است؛ چرا که آنچه در ذهن می‌آید و معقول است در نهایت، مصنوع و محدود است و با خداوند متفاوت خواهد بود: «فقلت أتوهم شیئا؟ فقال: نعم؛ غیرمعقول ولامحدود فما وقع وهمک علیه من شی‏ء فهو خلافه لایشبهه شی‏ء ولاتدرکه الأوهام کیف تدرکه الأوهام وهو خلاف ما یعقل وخلاف ما یتصور فی الأوهام‏».۱

البته، رجوع به آثار می‌‌‌تواند سبب «دلالت» به اصل وجود مؤثر و صانع باشد: «وجود الأفاعیل دلت على أن صانعا صنعها»۲ که فایده آن، اتمام حجت و خروج از حدّین (انکار و تشبیه) است، ولی با این حال، این یافته‌‌‌ها معرفت به شمار نمی‌‌‌آیند.

ب) نتیجه معرفت از طریقِ عین‌‌‌ شاهد، اطمینان کامل و قدرت تمایز شیء از دیگر اشیاء بدون هرگونه ابهام و در شدت وضوح است. به همین جهت این معرفت،‌ شناختی جزئی و مصداقی است که سبب اتصال معنوی و زمینه‌‌‌ساز هدایت است؛ اما نتیجه «اثبات» از طریق آثار و واسطه‌‌‌ها، آگاهی به اصلِ وجود شیء به‌صورت کلی، مبهم و نکره‌‌‌ای است که قدرت تمایز آن را از دیگر مصادیق فراهم نمی‌‌‌آورد و تنها مفید خروج از حدّین خواهد بود، نه آن‌که الزاماً به هدایت انسان بیانجامد. این امری است که در زندگی و سرنوشت گروهی از مثبتین الهیات و مباحث کلامی به چشم می‌‌‌آید که با وجود فراهم آوردن ادله فراوان در جهت اثبات و آگاهی به وجود خالق، اما به ربوبیت او ملتزم نشده و مؤمنانه رفتار نمی‌‌‌کنند.

ج) کاملاً روشن است که معرفت با توصیفات یادشده از توان و عهده آدمی خارج است؛ زیرا او برای دست‌یابی به این معرفت نه‌تنها ابزاری ندارد، بلکه برای رویارویی و دریافت آن بسیار حقیر و کوچک نیز می‌‌‌نُماید؛ بدین سبب، معرفت تنها از طریق «اعطا» و «صنع» خداوند رقم می‌‌‌خورد،۳ اما «اثبات» فعل انسان است که با دلالت عقلی برای او حاصل می‌‌‌شود. اینچنین دریافتی، حدّ واجب عقل برای شناخت است که او را از انکار و جحد، به اصل وجودِ صانع باز می‌‌‌دارد و سبب تأکید (اتمام) حجت بر انسان و دفاع عقلانی مؤمنان در برابر خصم می‌‌‌شود: «لم یطلع العقول على تحدید صفته ولم یحجبها عن واجب معرفته»۴ و‏

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۲؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۸۰؛ سید رضی، نهج البلاغه، خ۱۵۵، ص۲۱۷.

2.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۱.

3.. همان، ص۳۹۶؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۴۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۵، ص۳۰۲.

4.. سید رضی، نهج البلاغه، خ۴۹، ص۸۸.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36018
صفحه از 572
پرینت  ارسال به