انگاره «معرفت اضطراری» در باور اندیشمندان نخستین امامیه
محمد حسین منتظری۱
مقدمه
غایتِ دین، هدایت انسانهاست و لازمه هدایت هر فرد، داشتن بینشی است که از آن در تعبیر علمی و دینی به «معرفت» یاد میکنند. معرفت، آگاهی به آموزههای بنیادین اعتقادی دین است که فردِ متدین با در اختیار داشتن آنها و اقرار و ایمان به آنها، میتواند زمینه علم و عمل به دیگر مباحث نظری و عملی دین را برای خویش فراهم آورد. اهمیت این بحث موجب شده تا متفکران همواره در ابعاد این مسئله با یکدیگر چالش داشته باشند. در این میان در ادوار تاریخی گوناگون، اختلافاتی میان آراء و دیدگاههای اندیشمندان امامیه درباره معرفت قابل مشاهده است. این مهم ما را بر آن میدارد تا در باب این مسئله، پرسشی تاریخی مطرح کنیم و آن اینکه انگاره و رویکرد متکلمان و اندیشمندان امامیه - در ادوار گوناگون و به طور خاص در عصر حضور ائمه اطهار علیهم السلام - در مسئله معرفت چه بوده است؟
طرح این پرسش و تحقیق در آن، افزون بر تأمین ضرورت پیشین، کمک میکند زوایای مبهم تاریخ اندیشه امامیه روشنتر شده و احتمالاً اندیشه و تئوری نزدیکتر به کلام ائمه اطهار علیهم السلام را دریابیم. برای پاسخ به این پرسش، با رجوع به متون تاریخی و روایی، با گزارشهایی روبهرو