101
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

علی بن اسماعیل از متکلمان بزرگ که شیخ طوسی به اشتباه او را نخستین متکلم امامی دانسته۱ نیز از موالی بنی اسد بود‌‌‌‌‌‌‌‌. در هر صورت موضوع نوآیینی عمده متکلمان اولیه که به‌طور عمده با مَوالی بودن آنان گره می‌خورد، ما را به بستر ذهنی آنان نزدیک‌تر می‌کند‌‌‌.

۳. خطاهای فکری در تبیین

روش کلامی محض که متکلمان امامیه بدان پای‌بند بودند به‌طور طبیعی آنان را به خطاهایی در حوزه درک و تبیین می‌کشاند‌؛ زیرا لازمه تبیین عقلانی نصوصی که از امامان علیهم السلام دریافت می‌کردند، گذر از آن نصوص بود‌‌‌‌‌‌‌‌. هشام بن حکم هیچ‌گاه به ظاهر این نصوص بسنده نمی‌کرد و مطالب دریافتی از امام علیه السلام را تألیف و تئوری‌پردازی می‌کرد.۲

بررسی دیدگاه‌های او در مسائل پیچیده‌‌‌ای همچون صفات الهی، انسان‌شناسی، مفهوم عقل، مفهوم استطاعت، روح و مسائل دیگر۳ ما را با روش و عمق کار او آشنا می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ اما او به‌رغم مهارت استثنایی در عقلانی‌کردن این مباحث، گاه دچار خطاهایی می‌شد که موجبات خشم شدید اصحاب و حتی مدافعان اصلی‌اش، یعنی امامان علیهم السلام را فراهم می‌کرد‌‌‌‌‌‌‌‌.

بیشترین نمودِ این خطاها را به‌طور خاص، می‌توان در نظریه جنجالی‌اش‌ «جسمٌ لا کالاجسام» ‌مشاهده کرد‌‌‌‌‌‌‌‌. به‌رغم تلاشی که - ‌‌‌به‌ویژه در جوامع شیعی۴- برای تبرئه کردن هشام از این اتهام صورت گرفته،۵‌ نمی‌توان مخفی داشت که هشام در آغاز و به‌دلیل همان روش کلامی‌اش، به

1.. طوسی، فهرست، ص۲۶۳، ش‌۳۷۴.

2.. كلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۰.

3.. سبحانی، «مدرسه کلامی کوفه در دورۀ نظریه‌پردازی»، ص۱۲۸-۱۹۱.

4.. اهل سنت هم گاهی در صدد تبیین یا توجیه برآمده‌اند (برای مثال، نک: اندلسی، الفصل، ج۳، ص۲۳۲، ۲۴۶؛ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۱۸).

5.. نک: حسینی جلالی، «مقوله جسم لا کالاجسام بین موقف هشام بن الحکم وسایر اهل الکلام»، ش‌۱۹.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
100

داشت احتمالاً۱ تا مدت زیادی امامت فعلی امام جواد علیه السلام‌ را به‌دلیل کودکی‌اش نپذیرفت‌‌‌.

حتی برخی متکلمان برجسته مدت زیادی نبود که شیعه یا حتی مسلمان شده بودند‌‌‌‌‌‌‌‌. جای شگفتی نیست که بگوییم زراره تا مدتی پس از خواهرش ام اسود و پس از او برادرش حمران به تشیع گروید؛۲ زیرا پدر آنان اعین - ‌برده آزاد شده رومی - هرچند مسلمان شد، اما شیخ طوسی به‌رغم روش خود که ارتباطات شیعی را مشخص می‌کند، هیچ اشاره‌ای به تشیع او نکرده است.۳ هشام بن سالم از اسیران جوزجان بود۴ و هشام بن حکم به‌تازگی شیعه شده بود‌‌‌‌‌‌‌‌.

کشّی به‌طور مفصل داستان روگردانی هشام بن حکم از مذهب جَهمیه را از قول عموی هشام نقل کرده است‌‌‌.۵ گاهی در منابع شیعی ارتباط هشام با ابوشاکر دیصانی به‌عنوان یک زندیق، برجسته شده است‌‌‌.۶

1.. خلط بحث کشّی میان یونس بن عبدالرحمن و یک یونس دیگر (احتمالاً یونس بن یعقوب: کشی، رجال، ص۴۸۶، ش۹۲۱) در ابتدا ما را درباره زنده بودن یونس بن عبدالرحمن در زمان امام جواد علیه السلام به تردید وامی دارد. اما شواهد حیات او در این دوره بیش از حد نیاز است (نک: نعیم آبادی، «جریان شناسی کلامی...»، مقاله در دست چاپ). او مطمئناً در سال ۱۹۹هجری قمری (كشی،‌ رجال، ص۴۹۸،‌ ش۹۵۶) و حتی تا بعد از رفتن امام رضا علیه السلام به خراسان در سال ۲۰۰هجری قمری (همان، ص۴۹۲،‌ ش۹۴۳) و حتی براساس گزارشی دیگر به وضوح تا بعد از رحلت امام هشتم علیه السلام (همان، ص۴۸۹، ش۹۳۳) زنده بوده است. در گزارشی دیگر مربوط به اختلاف در جانشینی امام هشتم علیه السلام که یونس بن عبدالرحمن در کنار اصحاب دیگر در منزل عبدالرحمن بن حجاج گرد آمده بودند، یونس موضوع امامت شأنی را درباره امام مطرح کرد (مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۲۰؛ ابن عبدالوهاب،‌ عیون المعجزات، ص۱۱۹). این‌که یونس بن عبدالرحمن حتی یک روایت نیز از امام جواد علیه السلام نقل نکرده می تواند به دورۀ ابتدایی حیرت او درباره امام جواد علیه السلام مربوط باشد؛ حیرتی که بعدها از سوی خود امام جواد علیه السلام حتی با دفاع جانانه از یونس در برابر هجمۀ مخالفان قمی‌اش (کشی، رجال، ص۴۸۹، ش۹۳۱) نادیده گرفته شد (همان، ص۴۸۶، ش۹۲۲ -۹۲۳، ص۴۸۷، ش۹۲۵، ص۴۸۹، ش۹۳۲).

2.. نک: فان اس.، علم الکلام، ص۳۲۳.

3.. شیخ طوسی، فهرست، ص۲۰۹.

4.. (كشی، رجال، ص۲۸۱؛ نجاشی، رجال، ص۴۳۴). دربارۀ اقوال مختلف در این‌باره، نک: سبحانی، «مدرسه کلامی کوفه در دورۀ نظریه‌پردازی»، بخش هشام بن سالم، ص۹۷.

5.. (كشی، رجال، ص۲۵۶، ش‌۴۷۶). البته، صرف نظر از عجیب بودن اسلام آوردن هشام ( این که هشام نه بر اساس دأب خود و بر اساس مبانی عقلانی بلكه به دلیل هیبتی كه از امام بر دلش نشست، مسلمان شده باشد) هیچ‌جا اثری از عموی هشام نیست.

6.. كشی، رجال، ص۲۷۸، ش‌۴۹۷. از دیدگاه فان اس. این ارتباط زمانی كه در كتب اهل سنت مورد توجه قرار گرفت صبغۀ شر به خود گرفت (فان اس.، علم الکلام، ج۱، ص۴۳۷). فان اس. به دو منبع المغنی و الانتصار اشاره كرده است‌ (نک: قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۵، ص۲۰؛ خیاط معتزلی، الانتصار، ص۴۰). از دیدگاه او سخنانی كه بعداً دربارۀ ابوشاكر گفته شد گمانه‌زنی‌های بدخواهانه بود. همه او را زندیق می‌دانستند. شیعیان نیز كه دلیلی برای تمایز داشتند (دست‌كم تا زمانی كه هشام هنوز اعتبار داشت) بعدها هنگامی كه تحت تأثیر معتزله از كلام هشام بن حكم روی‌گردان شدند با او مشكل پیدا كردند. او در این باره به گزارشی از امام رضا علیه السلام كه ابوشاكر را استاد هشام و زندیق می‌داند (كشی، رجال، ص۲۷۸، ش‌۴۹۷) استناد كرده است (فان اس.، علم الکلام، ج۱، ص۴۳۷). بر اساس تحلیل فان اس. خویشاوندی روحی زنادقه با شیعیان افراطی برای مدتی سبب رونق زنادقه در كوفه شد (همان، ص۴۵۵).

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36051
صفحه از 572
پرینت  ارسال به