از اشعریان را گرامی داشتند و بدیشان هدایا و تحف فرستادند و بعضی را از ایشان کفنها فرستادند؛ مثل ابیجریر زکریا بن ادریس و زکریا بن آدم و عیسی بن عبداللّٰه بن سعد و غیر ایشان که یاد کردن اسامی آنان به تطویل میانجامد و بعضی دیگر از ایشان را مشرف گردانیدند و تشریف فرستادند به انگشتریها و جامهها...».۱
قرار گرفتن شماری از محدثان این طبقه در زمره خواص اصحاب امامانعلیهم السلام نشان عمق این ارتباط است. همچنین امامانعلیهم السلام جایگاه بعضی از اشعریان را بسیار بالا برده و در مسائل دینی به آنان ارجاع دادهاند. حجم وسیع آثار مکتوب برای راویان این طبقه شاهدی دیگر است، بهطوری که برای اکثر راویان اشعری در این طبقه، کتاب یا اثر مستقلی یاد شده است.
با اینکه تفکیک بین دو طبقه اول و دوم خاندان اشعری امری بس دشوار بود و طبقهبندی ارائه شده بر اساس شواهدی اندک گرد آمده است، مسلّم است که در نسل دوم محدثان اشعری، ارتباط با امامان معصومعلیهم السلام عمق بیشتری یافته است که البته این نیز حاصل همان حفظ ارتباط در طبقه اول بوده که به مرور زمان جلوهگر گشته است. بنابراین مکتب حدیثی قم همزمان و متأثر از این دو طبقه شکل گرفته و حیات علمی خود را آغاز کرده است.
این مکتب نوبنیان در نخستین دوره، شاگردان نامآشنایی میپروراند که در واقع میتوان از طبقه سوم محدثان اشعری بهعنوان اولین طبقه محدثان قمی نام برد؛ زیرا محدثان اشعری در طبقات اول و دوم غالباً تربیتشده مکتب حدیثی کوفه و منتقلکننده میراث این مکتب به قماند. همچنین بعید به نظر میرسد که در این فاصله اندک، از زمان مهاجرت اشعریان به قم تا طبقه سوم این خاندان، ساکنان محلی قم علاوه بر پذیرش اسلام و مذهب تشیع، به جرگه اصحاب امامانعلیهم السلام و محدثان قمی پیوسته باشند؛ و آنچه در کتب تاریخی از آن بهعنوان تشیع مذهبی در ربع آخر قرن اول هجری در قم یاد شده است، چیزی جز تشیع مهاجران اشعری و غلبه آنان بر مردم محلی قم نیست. آنچه در این بین ساکنان محلی قم و اشعریان مهاجر را کنار هم قرار داده چیزی نیست جز عهدنامهای سیاسی که به دنبال غلبه اشعریان بر گروه دیلم منعقد میشود و نقض آن عهدنامه از سوی ساکنان محلی به استیلای اشعریان بر شهر قم منجر میشود.۲ از همین رو، آنچنانکه مرحوم خوانساری نیز بیان کردهاند، معتقدیم محدثان قمی همان محدثان