معاصر با حلقههای انتقال میراث کوفه مثل احمد بن محمد بن عیسی بود. اگرچه رجالیان درباره اتقان روایات وی تردیدهایی روا داشتهاند،۱ برخی از محدثان بزرگ قم مثل احمد بن ادریس و محمد بن یحیی عطار از وی اخذ حدیث کردهاند تا درجهای که عطّار را از اصحاب خاص احمد بن ابیزاهر معرفی کردهاند. احمد بن ابیزاهر چنانکه از عناوین آثارش پیداست، دغدغههای کلامی داشته و در مهمترین عناوین کلامی محل بحث و اختلاف، کتاب نوشته است. از جمله آثار وی کتاب البداء، کتاب صفة الرسل والأنبیاء و الصالحین، کتاب الجبر و التفویض و کتاب ما یفعل الناس حین یفقدون الإمام است. اما روایات بهجا مانده از وی بیشتر در حوزه امامشناسی است که در کتاب بصائر الدرجاتِ صفّار و پارهای نیز در کتاب کافی از طریق محمد بن یحیی عطار نقل شده است. ارتباط گسترده عطّار با وی میتواند تا اندازهای گرایشهای فکری وی را نشان دهد.
محمد بن (ابی) اسحاق قمی نیز راوی دیگری است که از اصحاب امام جوادعلیه السلام معرفی شده و کتابهایی در کلام داشته است که احمد بن محمد بن خالد از او روایت میکرد.۲
افول مدرسه کلامی قم
در نیمه دوم سده چهارم و با قوتگرفتن کلام عقلی در بغداد و انتقال میراث فکری امامیه به این حوزه فکری، بهتدریج مدرسه قم رشد و رونق خود را از دست داد. این مسئله بهویژه به دلیل تقابلی که مدرسه بغداد به لحاظ روش با مدرسه قم پیدا کرد، شدت یافت. گسترش کلام عقلی در بغداد، هجوم اعتراضات حوزه بغداد به مدرسه فکری قم و از طرفی گسترش رویاروییهای بیرونی در دولت آل بویه که بیشتر نیازمند گفتوگوهای برونمتنی و عقلی بود، زمینه افول مدرسه قم را فراهم ساخت و پس از شیخ صدوق که نقطه اوجی در این مدرسه فکری است، شاهد یک جریان مستمر کلامی در قم نیستیم و میتوان وفات شیخ صدوق را پایان حیات مدرسه قم دانست.
ولی آنچه مدرسه قم را دارای اهمیتی مضاعف میکند این است که این مدرسه توانست یک جریان تاریخی پدید آورد که در دورههای مختلف تاریخ اندیشه امامیه، هوادارانی داشته باشد. جریان محدثْمتکلمان گرچه در کوفه ریشه داشت، در قم به یک نظام معرفتی تبدیل شده، طرح و روشی برای اخذ معارف دینی ارائه داد و بر اساس آن جوامع حدیثی اعتقادی را پدید آورد. این