است. لقب مشهور او «الصفّار» به معنای رویگر، و پس از آن «الاعرج» به معنای لنگ است. ظاهراً لقب صفّار به این دلیل است که او پیشه رویگری داشته است. اینکه آیا لقب الاعرج ناشی از نقص عضو بوده یا نه، دقیقاً معلوم نیست؛ اما این گونه لقبگذاری که امروزه مذموم و تنقیص به حساب میآید، در بین مردم آن دوره مرسوم بوده است. لقبِ قمی به دلیل سکونت وی در قم است و لقبِ اشعری حکایت از انتساب او به خاندان اشعری دارد. صفّار به لقب مموله نیز معروف بوده است و کشی از ایشان با عنوان «المعروف بمموله»۱ نام برده است. با این حال آیتاللّٰه خویی گفته: «پرسشهایی که صفّار از حضرت عسکریعلیه السلام پرسیده، ملقب به حموله بوده است».۲
شخصیت صفّار در روایات
صفّار چندین نامه به محضر امام حسن عسکریعلیه السلام نوشته و در آنها مطالبی ـ معمولاً فقهی ـ از محضر امام پرسیده است. این نامهها و جوابهایی که امامعلیه السلام به آنها داده در منابع حدیثی شیعه موجود است. در این توقیعات، امامعلیه السلام در ستایش یا نکوهش صفّار مطلبی ذکر نفرموده است. روایتی هم مبنی بر نکوهش یا ستایش صفّار وجود ندارد، اما همین که نامههایی به حضرت عسکریعلیه السلام نوشته و ایشان نیز نامههای وی را جواب دادهاند، حاکی از شخصیت علمی ایشان و چهبسا بیانگر وثاقت او در نزد امام است.
کلام علما
همان گونه که در کتب فهرست و رجالی آمده است، صفّار در بیشتر ابواب فقه کتاب نوشته و در تألیفاتش از شیوهای که حسین بن سعید در نگارش ابواب فقهی داشته، پیروی کرده است. علاوه بر آثار حدیثی ـ فقهی، او در بسیاری از مسائل اعتقادی، از جمله مباحث امامت، نوشتههایی داشته است. البته آثار او عمدتاً صبغه حدیثی داشته و احتمالاً جز نقل احادیث چیز دیگری در کتابهایش یافت نمیشده است.
تعابیر نجاشی حاکی از میزان اهمیت وی در نزد محدثان و رجالیان امامی است. نجاشی او را با «کان وجهاً فی أصحابنا القمیین» میستاید و ضمن توثیق وی، او را «عظیم القدر» و «راجح» و «قلیل السقط» در روایت میخواند.۳ البته لفظ