است. شواهدی از نقش وی در نقل میراث مکتوب، در کتابهای فهرستی وجود ندارد، اما از طرق شیخ صدوق در مشیخه میتوان حدس زد که علی بن بابویه حجم وسیعی از میراث مکتوب کوفه و قم را روایت میکرده است. ابن بابویه مناظرات و رویاروییهایی با برخی از افراد فاسد ا لاعتقاد نیز داشته است که از آن جمله میتوان به برخورد وی با حلّاج۱ و مناظره با محمد بن مقاتل رازی۲ اشاره کرد.
این خط فکری را پس از ابن ولید و ابن بابویه شیخ صدوق ادامه داد. البته صدوق تحت تأثیر دیگر خطوط فکری، تا اندازهای از این خط فاصله گرفت، اما در مجموع، اندیشه وی را در خط فکری احمد بن محمد بن عیسی میتوان ارزیابی کرد. پیشتر به رویکرد و تلاشهای کلامی صدوق اشاره شد و در اینجا تنها بر این نکته تأکید میکنیم که بررسی اندیشه و رویکرد شخصیتهای نامبرده از احمد بن محمد بن عیسی در نقطه شروع مدرسه قم تا شیخ صدوق که در پایان حیات مدرسه قم قرار دارد، یک خط فکری پیوسته است. در این جریان، محدثْمتکلمان گرچه به شیوه نقلی و حدیثی عمل میکنند، ویژگیهای متکلم را دارا هستند و تلاش کلامی درخور توجهی ارائه میدهند.
خط فکری ابراهیم بن هاشم
در کنار این خط فکری که شاید مهمترین و اثرگذارترین خط فکری در قم بود و در هر نسل، شاگردان و هواداران بسیاری داشت، خطوط فکری دیگری را نیز میتوان شناسایی کرد که در پارهای جهات با خط فکری احمد بن محمد بن عیسی اختلاف دیدگاه داشتند.
یکی از این خطوط فکری که در کنار خط احمد اشعری ـ و البته نه بدان گستردگی ـ در قم فعال بود و اختلافاتی با خط احمد اشعری داشت، با ابراهیم بن هاشم به قم راه یافت. ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی کوفی تبار بود و در کوفه رشد کرد۳ و بعدها به دلیل سکونت در قم و نقش بسیار مهمی که در انتقال حدیث به این شهر ایفا کرد به «قمی» شهرت یافت. وی در مدرسه حدیثی کوفه پرورش یافت و از محضر بزرگترین محدثان آن زمان، در کوفه و بغداد حدیث فرا