مورد نظر و در آن به اتفاق نظر برسیم.
درباره روایاتی هم که در ورود، اصل نقل و صحت آن اختلاف داریم، ابتدا باید اثبات کنیم که آنها نیز وارد شدهاند تا اینکه حجتآور باشد، آنگاه درباره دلالت آن بحث میکنیم.
سپس خود با همین شیوه به بحث و بررسی روایات این باب میپردازد و نظرش را به اثبات میرساند.
رد مخالفان نیز در حقیقت گونهای از مناظره است؛ چون متکلم با مخالف خود مناظره و تبادل رأی میکند. شیخ صدوق به چند گونه به نقد و رد نظریات مخالفان عقیدتی خود مبادرت میورزد:
۱. گاه نظری را مطرح و اشکالات مخالفان را نیز طرح میکند و به آنها میگوید؛
۲. گاه در ذیل برخی احادیث، به اعتقاد مخالفان اشاره و آن را ابطال میکند؛
۳. در پارهای از موارد فصلهایی از کتاب خود را به رد نظر فرقه یا گروه اعتقادی خاصی، ویژه میسازد و به ایراد احادیث باطلکننده آن اعتقاد، یا به نقد و تحلیل و نیز رد نظر آنها میپردازد؛
۴. گاه در بیان لوازم برخی سخنها و اعتقادهای نادرست، به منشأ آن اعتقاد یا معتقدان آن اشاره یا آن را شبیه به اعتقاد برخی فرق کلامی معرفی، سپس دلیل بطلان آن را بیان میکند.
نمونههای بسیاری از رد مخالفان توسط شیخ صدوق در مقابل پیروان ادیان مختلف چون یهود، مسیحیت، دوگانهپرستان و برهمنان، همچنین صاحبان مذاهب گوناگون مانند واقفیه، ناووسیه، زیدیه، کیسانیه، اسماعیلیه و حشویه به ثبت رسیده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
دوگانه پرستان
دوگانهپرستان یا ثنویه گروهی هستند که به خدایان دوگانه معتقدند و خداوند را واحد و یکتا نمیدانند. اینان که خود به گروههایی چون مجوس، دیصانیه، مانویه، مرقیونیه و مزدکیه شهرت دارند، به دو خدا تحت عنوان یزدان و اهریمن یا نور و ظلمت یا خدایی امتزاجی از این دو امر قائلاند. ایشان خوبیها و خیرات را از خدای نور و بدیها و شرور را از خدای ظلمت میدانند.
شیخ صدوق به پیروی از پیشوایان معصومعلیهم السلام و با استفاده از فرمایشهای ایشان، فصلی از کتاب التوحید خود را به رد افکار ایشان اختصاص داده است. باب سی و هشتم کتاب التوحید،