233
جستارهایی در مدرسه کلامی قم

توسعاً و مجازاً بر خویش روا شمرده است.

آن‏گاه می‏گوید:

إنّ العقول دالة علی أن اللّٰه ـ عزوجل ـ لایجوز ان یکون نوراً و لا ضیاء ولا من جنس الانوار لانه خالق الانوار و الضیاء و خالق جمیع اجناس الاشیاء....۱

دومین نکته اینکه از برخی اظهارات شیخ صدوق در آثارش بر می‏آید که ایشان عقل را به‏سان ملاک و معیاری می‏بیند که پذیرش یا ردّ داده‏ها توسط آن صورت می‏گیرد. هنگامی که وی با قضیه و گزاره‏ای روبه‏رو می‏شود، برای دریافت صحت آن، به عقل رجوع می‏کند و آن را به عقل عرضه می‏دارد. در نهایت به داوری عقل رضایت می‏دهد و ادراک آن را معتبر می‏شمارد.

وی در پی حدیث هفدهم باب نهم از کتاب التوحید درباره اثبات قادر بودن خداوند می‏گوید:

از جمله دلایل بر اینکه خداوند قادر است، اینکه وقتی ثابت شد که جهان ساخته سازنده‏ای است و دریافتیم کسی که توانا نیست نمی‏تواند چیزی را بسازد ـ به دلیل آنکه زمین‏گیر نمی‏تواند راه برود و از ناتوان کاری ساخته نیست ـ خواهیم دانست آنکه هستی را ساخته است تواناست و اگر غیر از این باشد باید ما که ابزار پرواز نداریم بتوانیم پرواز کنیم یا بتوانیم در عین از دست دادن حواس، درک کنیم. و چون تحقق چنین چیزی بیرون از دایره خردمندی است، قسمت اول هم چنین است.۲

وی همچنین در برخی بیاناتش این گونه اظهار می‏دارد که عقل، گزاره‏ای را باطل می‏داند و حتی اجازه این تصور را به انسان نمی‏دهد. او به دنبال حدیث ششم باب چهل و دو از کتاب التوحید درباره اثبات حدوث جهان استدلال می‏آورد و می‏گوید:

از جمله دلایل حدوث جهان این است که ما خود و دیگر اجسام را می‏بینیم که از زیاده و نقصان جدا نیست و....

آن‏گاه می‏گوید:

و لیس یجوز فی عقل و لایتصور فی وهم ان یکون ما لم‏ینفک من الحوادث و ما لم‏یسبقها قدیماً....۳

1.. صدوق، همان، ص۱۵۶.

2.. همان، ص۱۳۴.

3.. همان، ص۲۹۹.


جستارهایی در مدرسه کلامی قم
232

عقل قوه تمییز خیر و شر است که توانایی کسب معرفت و درک حقیقت را دارد و ارزیاب صحت اقوال و افعال است.

دو.اعتبار ادراکات عقلی

در بررسی مسائل مربوط به عقل، یکی از پرسش‏های مهمی که باید بدان پاسخ گفت این است که آیا آنچه عقل درک کرد یا بدان حکم راند، معتبر است یا خیر؟

به نظر می‏رسد که می‏توان به صورت موجبه جزئیه اعتبار برخی از ادراکات و دلایل عقلی را به صدوق نسبت داد و بدین ترتیب قاعده کلی عدم اعتبار ادراکات و احکام عقلی را از دیدگاه صدوق باطل ساخت.

متکلمی که به این موجبه جزئیه معتقد باشد، بی‏تردید اعتراف دارد که معرفت‏های حاصل از عقل وجود دارد که معتبر، قابل اعتنا و استناد است و بدون تأیید و یاری هر منبع دیگر از جمله وحی به دست می‏آید.

نخستین نکته که باید در این باره بدان پرداخت آن است که شیخ صدوق عقل را یکی از منابع معرفتی می‏داند که قابلیت کشف و فهم برخی از گزاره‏های دینی و توان تولید معرفت برای بشر را دارد. وی عقل را در شناخت خدا توانمند و یکی از راه‏های شناخت خدا را، شناخت با عقل و چنین ادراکی را برای عقل معتبر می‏داند. وی در پی حدیث دهم باب چهل و یک کتاب التوحید درباره شناخت خدا با خدا توضیحاتی می‏دهد و می‏گوید:

القول الصواب فی هذا الباب هو أن یقال: عرفنا اللّٰه باللّٰه لأنا ان عرفناه بعقولنا فهو واهبها....۱

صدوق با بیان این عبارت اذعان می‏دارد که یکی از راه‏های شناخت خدا از طریق عقل است.

وی همچنین در آثارش به دلالت عقل تصریح می‏کند و به‏روشنی بیان می‏دارد که عقل است که انسان را به کشف و فهم این گزاره‏ها دلالت می‏کند. وی به دنبال حدیث نخست باب پانزدهم کتاب التوحید در تفسیر آیه)اللّٰه نورالسموات والارض... (،۲ پس از نقل و نقد نظریه گروه مشبهه در معنای کلمه نور و سپس بیان معنای مختار می‏گوید:

نور در اینجا به معنای هدایت‏کننده اهل آسمان و زمین است و خداوند این اسم را

1.. همو، التوحید، ص۲۹۰.

2.. نور: ۳۵.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی قم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 17868
صفحه از 356
پرینت  ارسال به