البته درباره چرایی برخورد معتزله با ابن راوندی، خیاط نیز تحلیل دیگری ارائه میکند. بر اساس این تحلیل، علت اصلی مخالفت معتزله با ابن راوندی گرایشهای فلسفی و کتابهایی است که ابن راوندی در این باره نگاشته است. خیاط اندیشههایی مانند قدم عالم و نقد انبیا را از این جمله میداند. خیاط حتی علت اصلی مخالفت ابن راوندی با معتزلیان را همین گرایشهای فلسفی میداند.۱
به هرحال، ابن راوندی با شکستن خطهای قرمز اعتزال خود را آماج حملههای آنان قرار داد؛ نکتهای که خود به آن اشاره میکند و میگوید «معتزلیان من را به اندیشههایی نسبت خواهند داد که خودم در نقد اندیشههای آنان بیان کردهام».۲ سید مرتضی معتقد است که ابن راوندی کوشید نشان دهد که معتزلیان در متهم کردنش به خطا رفتهاند، ولی معتزلیان نقدهای ابن راوندی بر اندیشههای اعتزالی و پیامدها و لوازم نظریات آنان را باورهای او بیان کردند و به سبب همان آثار وی را هدف حمله و تخریب قرار دادند.۳ بنابراین، به نظر میرسد اتهامات معتزلیان بر ابن راوندی ـ مانند وراق ـ باید با دقت بیشتری بحث و بررسی شود.
جایگاه و تأثیر ابن راوندی در کلام امامیه
به نظر میرسد ابن راوندی بعد از پذیرش اندیشههای امامیه بهمرور زمان ـ بهویژه پس از مرگ ـ از سوی امامیان پذیرفته شد.۴ او در راه تثبیت اندیشههای شیعی کتابهایی نگاشت و به یاری تشیع برخاست.۵ او در مباحث امامت آنقدر ورود کرد که برخی مخالفان امامیه وی را مبدع برخی از اندیشههای بنیادی امامیه خواندهاند.۶ در مقابل، امامیان برای ابن راوندی جایگاهی قائل شدند و به نظریات او توجه کردند. همچنین کتابهای او در کانون توجه آنان قرار گرفت.۷ از این روست که گفته شده ابن راوندی بعد از جدایی از اعتزال، از علمای امامیه شد.۸ این نشان از ارتباط ابن راوندی با جوامع شیعی و سران علمی امامیه دارد. گرچه درباره این ارتباط گزارش مفصلی وجود ندارد، در آثار
1.. همان، ص۲۲۴و۲۲۷.
2.. ر.ک: همان، ص۲۴۴.
3.. ر.ک: سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص ۸۷ و ۸۸.
4.. ر.ک: همان، ج۲، ص۱۴۳؛ قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوه، ج۱، ص ۵۱ و ۲۲۵؛ طوسی، الاقتصاد، ص۳۲۹.
5.. سید مرتضی، همان، ج۱، ص۹۸.
6.. همان، ج۲، ص۱۴۳.
7.. ر.ک: قاضی عبدالجبار،تثبیت دلائل النبوه، ج۱، ص۵۱.
8.. همان، ج۱، ص۵۱ و۲۲۵.