73
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

نوبختیان و سپس شیخ مفید این دیدگاه معتزلیان شیعه‌شده را که برگرفته از اندیشه معتزلیان بود نپذیرفتند و بر اندیشه هشام بن ‏حکم در انسان‌شناسی که برگرفته از روایات امامان معصوم علیهم السلام بود، تأکید کردند؛۱ اما سید مرتضی۲ و جانشینش شیخ طوسی۳ در‏ نهایت تعریف اخیر از انسان را ـ که او را همین بدن و هیکل مشاهَد می‏داند ـ که ظاهراً ابتدا از طریق برخی معتزلیان شیعه‌شده وارد کلام امامیه شده بود، برگزیدند و در رد نظریه شیخ مفید و نوبختیان استدلال کردند.۴

قرآن

امامیه نخستین و در رأس آنان هشام بن حکم قرآن را نه خالق می‏دانستند و نه مخلوق. همچنین گفته شده هشام غیر مخلوق خواندن قرآن را نیز جایز نمی‏دانست و بر اساس همان مبنای پیش‌گفته در باب صفات، قرآن را صفت می‌دانست که قابل توصیف نیست و فعل الهی است که مانند علم و اراده، نه خداست نه غیر خدا. در این دوران گروهی از متأخران امامیه که معاصر اشعری بودند، بر خلاف پیشینیان معتقد بودند قرآن مخلوق و محدَث است و نبوده سپس پدید آمده و در این اندیشه با معتزله مشترک بودند. اشعری از اینان با تعبیر «گروهی از متأخران امامیه» یاد می‏کند.۵ این نظریه معتزلی۶ در مدرسه بغداد مورد پذیرش کلی قرار نگرفت. شیخ مفید اگرچه محدَث بودن قرآن را می‏پذیرد، از اطلاق لفظ مخلوق بر آن به دلیل روایات ناهی در این باب خودداری می‌کند. وی در این مسئله نیز دیدگاه متفاوتی به نوبختیان نسبت نداده و دیدگاه خود را به دیگر امامیه مگر معدود افرادی که نزدیک به عصر حیات وی هستند، نسبت داده است.۷ سید مرتضی نیز با تبیین لغوی بر جایز نبودن نامگذاری قرآن به مخلوق، تأکید می‏کند هر‏چند قرآن محدَث است، با توجه به روایات بسیاری که از ائمه علیهم السلام مبنی بر جایز نبودن اطلاق لفظ مخلوق بر قرآن وارد شده، اندیشه معتزله را رد کرده است.۸

1.. شیخ مفید، المسائل السرویه، ص۵۷-۶۱.

2.. سید مرتضی، الطرابلسیات الاولی، ص ۲۳۷-۲۴۵.

3.. شیخ طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۱۱۳ و ۱۱۴.

4.. سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص ۱۱۴؛ همو، الطرابلسیات الاولی، ص ۲۳۷-۲۴۵؛ شیخ طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۱۱۳-۱۲۱.

5.. اشعری، همان، ص۴۰.

6.. همان، ص۱۹۲.

7.. شیخ مفید به‌اشتباه معتزلۀ بغداد را هم‌نوا با خود می‏خواند (شیخ مفید، اوائل المقالات، ص ۵۳) این در حالی است که اکثر معتزلۀ بغداد به مخلوق بودن قرآن اعتقاد داشتند(اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۱۹۲؛ شیخ مفید، همان).

8.. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۵۳.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
72

هشام بن ‏سالم، مؤمن الطاق، علی بن‏ میثم، علی ‏بن منصور و سکاک نسبت می‏دهد و در این میان اندکی از امامیه را که با معتزله هم‌نشین بوده و توحید معتزلی را باور داشته‏اند، از این باور مبرّا می‏داند. وی این گروه اندک را مطرود امامیه دانسته است.۱ شیخ مفید دیدگاه این دسته از امامیان معتزلی را دست‏کم در اطلاق لفظی نادیده انگاشته، می‏گوید: همه امامیه بر اطلاق لفظ بدا در وصف خدا به دلیل روایات وارد شده (سمع) باور دارند،۲ اما در تفسیر بدا در توجیهی آشکار آن را به همان معنای نسخ نزد عامه مسلمین، تفسیر می‌کند و اختلاف خود را با دیگران (معتزله) تنها لفظی می‏داند. وی با نسبت دادن این دیدگاه به عموم امامیه، اختلاف شیعیان با دیگر مسلمانان را در محتوای اندیشه بدا به‏کلی انکار می‏کند و اختلاف لفظی را هم تنها به دلیل ادله سمعی می‏داند.۳ وی اندیشه‏ای متفاوت به نوبختیان نسبت نداده و گفتار قاضی عبد‏الجبار درمورد آنان نیز در تأیید این رویکرد اعتزالی آنان در این مسئله است.۴ همچنین سید مرتضی، مانند شیخ مفید، اختلاف معتزله و امامیه در بدا را تنها اختلافی لفظی می‏داند و می‏کوشد همین دیدگاه را به هشام و امامیه نخستین نسبت دهد.۵

انسان

اشعری چهار دیدگاه درمورد چیستی انسان از امامیه گزارش کرده است. بر اساس دیدگاه اول که هشام بن ‏حکم بدان قائل بوده، انسان اسمی برای دو معنی ـ یعنی بدن و روح ـ است که بدن موات و میرا و روح فاعل دراک حساس است. دیدگاه دوم انسان را جزء لا‏یتجزا معرفی می‏کند و انسان را بیش از یک جزء نمی‏داند.۶ اشعری دیدگاه سوم و چهارم را به معتزلیانی که به امامیه پیوسته‏اند، نسبت داده است. دیدگاه سوم، اندیشه معتزلیان شیعه‌شده‏ای است که بر دیدگاه نظام معتزلی بودند و انسان را همان روح می‏دانستند. دیدگاه چهارم، اندیشه معتزلیان شیعه‌شده‏ای است که بر اندیشه ابو‏الهذیل بودند و انسان را همین جسم دیدنی می‏دانستند.۷ اشعری تأکید می‏کند این دو گروه از معاصران وی هستند.۸

1.. خیاط، الانتصار، ص ۳۶ و ۳۷.

2.. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص ۶۴.

3.. همان، ص۸۰.

4.. قاضی عبد‏الجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۲۰ (۱)، ص ۳۸.

5.. سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ج ۱، ص۸۷.

6.. احتمالاً این نظریۀ ابن‌راوندی بوده (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۳۳۲) و از طریق وی وارد اندیشۀ برخی امامیان شده‏است.

7.. برای آشنایی با دیدگاه نظام و ابوالهذیل علاف، ر.ک: قاضی عبد‏الجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۱، ص۳۱۰.

8.. ر.ک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۰ و ۶۱.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39206
صفحه از 657
پرینت  ارسال به