الهی است، ارائه داده است. بر اساس این دیدگاه اراده غیر از مراد است وسید اراده خدا را «حادث لا فی محل» میداند.۱
بدا و نسخ
اشعری در مورد نسخ در «إخبار» دو دیدگاه از امامیه گزارش کرده است. بنابر دیدگاه نخست که به بیشتر گذشتگان و امامیه نخستین (اکثر اوائلهم و اسلافهم) نسبت میدهد، نسخ گاهی در خبر اتفاق میافتد؛ بدین معنا که خداوند وقوع چیزی را خبر میدهد اما آن اتفاق واقع نمیشود. گروه دوم که طبق تقسیم اشعری، متأخران امامیه یعنی متکلمان امامی عصر غیبت صغرا هستند، نسخ در خبر را بدین معنا که خدا به وقوع چیزی خبر دهد سپس آن خبر واقع نشود؛ جایز نمیدانند. آنان لازمه نسخ در خبرها را دروغ بودن یکی از دو خبر میدانند.۲
وی در بیان دیدگاه امامیه درمورد بدا نیز سه دیدگاه مختلف گزارش کرده که بر اساس این گزارش گروه اول و دوم از امامیان نسخ را به معنای تغییر اراده (بدا) برای خدا دانستهاند؛ آنان باور داشتند خدا انجام دادن کاری در زمان معینی را اراده میکند و سپس به دلیل بدایی که برای او حادث میشود، آن را انجام نمیدهد. از این رو، هنگامی که پروردگار به شریعتی امر مینماید سپس آن را نسخ میکند، این نسخ به واسطه بدایی است که برای وی پدید آمده است. بنابر این اندیشه، نسخ نیز نوعی بدا برای خداوند است؛ با این تفاوت که بدا در اخبار و نسخ در تشریع است. گروه سوم از امامیه بدا برای خداوند را نفی میکنند و آن را بر خداوند جایز نمیدانند. به نظر میرسد گروه سوم مانند معتزلیان بدا را همان نسخ میدانستند؛ بدین معنی که خدا از ابتدا آن امر را موقت قرار داده است. این گروه لازمه بدایی را که امامیان نخستین بیان میکردند جهل خدا دانستهاند؛ در حالی که متکلمان امامی در کوفه بدا را تغییر در اراده الهی میدانستند که با معنایی که پیشتر در باب اراده از این متکلمان ارائه شد سازگار است.۳
ظاهراً این گروه که بدا برای خدا را نفی میکردند، همان گروه متأخران امامیه در عصر اشعریاند که نسخ در إخبار را برای خدا جایز نمیدانستند. خیاط نیز در بیان توحید امامیه میگوید: همه شیعیان به بدا باور دارند و آن این است که خدا خبر میدهد کاری را انجام خواهد داد، سپس برای او بدا حاصل میشود و از آن منصرف میشود. وی این دیدگاه را به همه امامیه از جمله هشام بن حکم،