67
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

مانند معتزله، هر گونه اندیشه تشبیهی را از خدا نفی می‏کنند و معتقدند خداوند نه جسم دارد نه صورت و نه جزء و عرض و شباهتی به اینها ندارد.۱ در مقابل این گروه، برخی متکلمان امامی کوفه مانند هشام بن ‏‏حکم و هشام بن سالم به تجسیم و تشبیه متهم شده‏اند۲ و ظاهراً این اندیشه آنان در عصر غیبت صغرا همچنان مطرح بوده و با اندکی تغییر در میان پیروان آنان که چندان شناخته شده نیستند؛ مدافعانی داشته است. در گزارشی که ابو‏محمد نوبختی از اندیشه‏های هشام بن ‏سالم و هشام بن ‏حکم می‏دهد، به گفت‏وگوی خود با اصحاب این دو متکلم در باب توحید اشاره دارد که گویای ادامه یافتن خط فکری آنان در بغداد توسط پیروان این دو متکلم در عصر غیبت صغراست.۳ معتزلیان و مقالات‏نگاران کوشیده‏اند اتهام تشبیه و تجسیم را به عموم امامیه در دوران حضور نسبت دهند و رد تشبیه و تجسیم از سوی امامیه پس از دوران حضور را ناشی از اثر‏پذیری آنان از معتزله معرفی کنند.۴ این ادعا را در ادامه برخی اسلام‏پژوهان و خاورشناسان نیز تأیید و تأکید کرده‏اند؛ اما مراجعه به متون امامیه و روایات منقول از امامان معصوم علیهم السلام نشان از اندیشه تنزیهی امامیه در پیروی از اهل بیت علیهم السلام دارد و شواهد گویای نادرستی این اتهام‏پراکنی مخالفان درباره امامیه است.۵ البته این به معنای انکار رگه‏های تجسیم و تشبیه در میان برخی متکلمان امامی کوفه نیست، بلکه تأکیدی بر این مدعاست که بیشترین انتقاد‏ها به این رویکرد تشبیهی و تجسیمی را جریان عمومی اندیشوران امامی در عصر حضور طرح کرده‏اند و امامان معصوم علیهم السلام نیز همواره چنین رویکردی را نهی می‏کردند.۶ در نهایت باید گفت جریان عمومی امامیه در عصر غیبت صغرا، اعم از معتزلیان شیعه‏شده و امامیه‏ای که در برخی مسائل رویکرد اعتزالی داشته‏اند ـ در تقابل با برخی متکلمان امامی کوفه متهم به تجسیم و تشبیه ـ پیرو رویکرد عمومی امامیه در دوران حضور هر گونه جسم‏انگاری لفظی و معنوی و تشبیه در خداشناسی را مردود می‏دانستند و تطوری که در مدرسه بغداد نسبت به مدرسه کوفه رخ داد، نفی

1.. ابن ‏تیمیه، بیان تلبیس الجهمیه فی تأسیس بدعهم الکلامیه، ج ۱، ص ۴۰۹ و ۴۱۰.

2.. اشعری، همان، ص ۳۱-۳۵؛ ر.ک: نشار، نشأة الفکر الفلسفی، ج ۲، ص ۸۴۷-۸۸۱.

3.. ابن ‏تیمیه، همان، ج ۱، ص ۴۱۰ و ۴۱۱.

4.. خیاط، الانتصار، ص ۳۶، ۳۷ و ۲۱۴؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۳۵؛ قاضی عبد‏الجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۲۰ (۱)، ص ۳۸؛ ابن ‏تیمیه، بیان تلبیس الجهمیه فی تأسیس بدعهم الکلامیه، ج ۱، ص ۴۰۹ و ۴۱۰؛ همچنین ر.ک: جوادی، «تأثیر اندیشه‏های کلامی شیعه بر معتزله»، فرق تسنن، ص ۳۵۳-۳۸۹.

5.. ر.ک: جوادی، همان.

6.. ر.ک: کلینی، کافی، ج۱، ص ۱۰۴-۱۰۶.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
66

آغاز فعالیت کلامی نوبختیان نگاشته است.۱ از این رو، می‏توان گفت بنابر ادعای خیاط معتزلی پیش از نوبختیان اندکی از متکلمان امامی که هم‌نشین معتزله بوده‏اند، در توحید و صفات اندیشه‏ای معتزلی ارائه کرده‏اند.

اشعری نیز در گزارش از دیدگاه‏های امامیه در تجسیم، اندیشه گروهی از متأخران امامیه را که در توحید هم‏رأی معتزله‏اند (قالوا فی التوحید بقول المعتزله) یادآور شده که به نفی تجسیم و تشبیه و هر گونه لوازم آن در مورد پروردگار اعتقاد داشته‏اند.۲ وی همچنین در بیان آخرین دیدگاه متکلمان امامیه در باب اسماء و صفات عقایدی به گروهی از امامیه نسبت داده که مانند دیدگاه معتزله در توحید و صفات است و آنان هر گونه تشبیه و تجسیمی را از خدا نفی کرده‏اند.۳

با مقایسه این دو گزارش درمی‏یابیم مراد اشعری از این گروه همان گروه پیش‏گفته است. با توجه به گزارش‏های دیگر می‏دانیم علاوه بر معتزلیان شیعه‏شده‏ای مانند ابن ‏قبه و ابن‏ مملک، متکلمان امامی‏مذهبی مانند ابوالاحوص و نوبختیان۴ و احتمالاً ابن‏جبرویه،۵ و دیگران۶ در توحید و صفات چنین رویکردی داشته‏اند. اشعری در بیان قول معتزله در باب توحید نیز این دیدگاه را به طوائفی از شیعه منتسب می‏کند که محتملاً این گروه از امامیه را نیز در بر می‏گیرد.۷ همچنین ابو‏محمد نوبختی در کتاب الآراء و الدیانات۸ در باب «قول الموحدین و المشبهین» تأکید می‏کند بسیاری از امامیه،

1.. برای تحلیل این دو گزارش و زمان تألیف کتاب الانتصار و کتاب مقالات الاسلامیین ر.ک: مادلونگ، «کلام معتزله و امامیه»، همان، ص ۱۵۱-۱۵۳.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۳۵.

3.. این گزارش‏ها گویای این است که از دیدگاه معتزلیان و مقالات‌نگاران گرایش به اندیشۀ معتزله اندکی قبل از تألیف کتاب الانتصار به قلم خیاط (حدود سال‏های۲۵۰ تا ۲۷۰ هجری) ابتدا در میان گروه اندکی از امامیه که هم‌نشین معتزله و مطرود امامیه بوده‏اند، رواج یافته و در زمان تألیف کتاب مقالات الاسلامیین (دهۀ آخرقرن سوم) گروه مهم و شناخته‌شده‏ای از متکلمان امامی این اندیشه را برگزیدند. این هم‌گرایی چنان گسترده بود که متکلمی معتزلی مانند ابو‏علی جبایی(م۳۰۳) ـ حد‏اکثر در پایان قرن سوم ـ علاوه بر هم‏رأی دانستن امامیه و معتزله در توحید، یگانه اختلاف این دو مذهب را در موضوع امامت می‏داند (قاضی عبدالجبار در این باره می‏گوید: «بلغنی ان اباعلی هَمَّ بِاَن یجمع بین المعتزلة و الشیعة بالعسکر و قال: قد وافقونا فی التوحید و العدل و انما خلافنا فی الامامة فاجتمعوا حتی تکونوا یداً واحدة فصده محمد بن‏عمر الصیمری» (قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال، ص ۲۹۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۳۹).

4.. قاضی عبد‏الجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۲۰ (۱)، ص ۳۸.

5.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۵۴.

6.. قاضی عبد‏الجبار، همان.

7.. اشعری، همان، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.

8.. با توجه به زمان فوت ابو‏محمد نوبختی که حدود ۳۱۰هجری گفته شده (نجاشی، رجال، ص ۶۳؛ اقبال، خاندان→ نوبختی، ص ۱۲۶) و با عنایت به این نکته که وی موفق به اتمام این کتاب نشده (ابن ‏ندیم، فهرست، ص ۲۲۵) می‏توان گفت وی اندکی بعد از قرن سوم این کتاب را نوشته است.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39401
صفحه از 657
پرینت  ارسال به