63
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

روزگاری از معتزله بصره به شمار می‏آمده، از طریق مطالعه این ردیه به اندیشه معرفتی ابومحمد پی‏برده است.۱ همچنین وی در مواردی که اندیشه‏های نوبختیان کاملاً شناخته‏شده بوده، به اعتقاد آنان اشاره‏ای نکرده است. مثلاً در باب چیستی انسان هنگام بیان دیدگاه هشام بن‏حکم به هم‌نوایی نوبختیان ـ که هم‏عصر اویند ـ با این دیدگاه اشاره نکرده است؛ این ‏در‏حالی است که آنان در تأیید این دیدگاه کتبی نوشته‏اند.۲ همچنین در ابواب وعید، ایمان، اسماء و احکام از نوبختیان که آرای متفاوتی دارند نام نبرده است.۳ از این رو، می‏توان گفت احتمالاً اشعری که در بصره می‏زیسته، چندان با آرای نوبختیان آشنایی نداشته و تنها برخی آثار آنان را دیده است و مراد وی از متأخران امامیه در مقالات الاسلامیین نوبختیان نیست یا اینکه وی بدون اینکه به صورت مصداقی با اندیشه نوبختیان آشنایی داشته باشد، این اندیشه‏ها را در انتسابی کلی به متأخران امامیه که نوبختیان را نیز در بر می‏گیرد، نسبت داده است.

همچنین مراد اشعری از معتزله امامی، ابن ‏راوندی و ابوعیسی وراق نیز نمی‏تواند باشد؛ زیرا اشعری از سویی وراق و ابن ‏راوندی را در شمار متکلمان امامیه نام نمی‏برد و آنان را از کسانی می‏داند که خود را به امامیه منتسب کرده‏اند و کتاب‏هایی برای امامیه در موضوع امامت نوشته‏اند۴ و از سوی دیگر، رأیی از آنان در بخش مربوط به رافضه گزارش نکرده است. وی هنگام نقل دیدگاه‏های امامیه در چیستی انسان، می‏گوید: «در زمان ما گروهی از نظامیه که انسان را روح می‏دانند به روافض پیوسته‏اند، همچنین گروهی از کسانی که متمایل به دیدگاه ابو‏الهذیل مبنی بر جسم مرئی بودن انسان‏اند، به امامت و رفض معتقد گشته‏اند».۵ از این ‏رو، می‏توان گفت اشعری در بخش «اختلاف الروافض» علاوه بر دیدگاه‏های متکلمان مدرسه کوفه کتاب خود را ناظر بر اندیشه‏های متکلمان امامی متمایل به اندیشه‏های اعتزالی و متکلمان معتزلیِ معتقد به امامت که هم‏عصر وی هستند، تدوین کرده است.

از آنجا که نام این متکلمان امامی هم‏عصر اشعری و فعالیت‏های آنان چندان گزارش نشده و

1.. نوع گزارشی که اشعری از دیدگاه ابومحمد در باب معرفت بیان کرده، نشان از‏ این دارد که وی آن را از ردیۀ ابومحمد بر ابو‏الهذیل برداشت کرده است.

2.. ر.ک: سبحانی و حسینی‌زاده خضرآباد، «آرای متکلمان نوبختی در میانۀ مدرسۀ کوفه و بغداد»، نقد و نظر، شمارۀ ۶۷، ص ۹-۱۱.

3.. همان، ص ۱۹-۲۳.

4.. و قد انتحلهم «ابوعیسى الورّاق» و «ابن ‏الراوندى» و ألّفا لهم کتباً فى الإمامة (ر.ک: اشعری، مقالات الإسلامیین، ص ۶۴).

5.. اشعری، همان، ص ۶۱.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
62

چون «قالوا فی التوحید بقول المعتزله»۱ و «یزعمون کما تزعم المعتزله»۲ یاد می‏کند. وی بی‏آنکه نامی از آنان ببرد، اشاره می‏کند اینها گروهی از متأخران امامیه (قوم من متأخریهم ـ قوم من المتأخرین منهم) در مقابل متقدمین (اوائلهم) هستند.۳ البته وی تنها در یک مورد از ابن ‏جبرویه به عنوان یکی از این متأخران امامیه (قوم من متأخریهم من أهل زماننا هذا) یاد می‏کند.۴ گروه دومی که اشعری از آنان با عباراتی چون «قوم یقولون بالاعتزال و الامامه»،۵ «قائلون بالاعتزال و الامامه»،۶ «القائلون بالاعتزال و النص علی علی بن‏ابی‌طالب»۷ و «القائلون بالامامة و الاعتزال»۸ یاد می‏کند؛ این گروه در حقیقت متکلمان معتزله‏ای هستند که شیعه شده‏اند و هیچ‌گاه اشعری از آنان با وصف متأخران امامیه یاد نکرده است.۹

اشعری به نام متکلمان امامی که در عصر وی به اندیشه‏های معتزله گرایش داشته‏اند یا معتزلیان گرویده به امامیه تصریح نکرده، اما ابن‏تیمیه با تأکید بر اینکه مراد اشعری از این گروه متأخر، ابن‏نوبختی (ابو‏محمد حسن‏بن موسی) و امثال اوست، می‏گوید: اینان کسانی بودند که وارد اقوال معتزله شدند.۱۰ اما شواهدی در دست است که نشان می‏دهد اشعری دست‏کم در زمان تألیف کتاب مقالات الاسلامیین، آشنایی دقیق و گسترده‏ای با اندیشه‏های نوبختیان نداشته است؛ در‏حالی که نوبختیان برجسته‏ترین و مهم‌ترین متکلمان امامی عصر غیبت صغرا بودند. اشعری هنگام نام بردن از متکلمان امامیه در کتاب مقالات الاسلامیین از نوبختیان نامی نبرده است؛ اما متکلمی ‏گمنام مانند ابو‏الاحوص را شاید از ‏آن ‏جهت که بصری۱۱ بوده، در شمار رجال و مؤلفان امامیه ذکر کرده است.۱۲ او تنها یک‏بار در کتاب خود از ابو‏محمد نوبختی در باب معرفت یاد کرده، آن‏هم احتمالاً از ‏آن جهت بوده‏که در همین موضوع ابو‏محمد کتابی در رد اندیشه ابو‏الهذیلِ بصری نگاشته است۱۳ و اشعری که

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۳۴.

2.. همان، ص ۴۰.

3.. همان، ص ۳۵ و۴۰.

4.. همان، ص ۵۴.

5.. همان، ص ۴۱.

6.. همان، ص ۴۲، ۴۵،۴۷ و ۴۸.

7.. همان، ص ۴۵ و ۴۶.

8.. همان، ص۵۶.

9.. به نظر می‏رسد اشعری در مواردی که اندیشه‏هایی به معتزلۀ امامی نسبت داده، نتوانسته این رأی را به متکلمان امامی هم‏عصر خود نسبت دهد؛ زیرا در برخی از این اندیشه‏ها این متکلمان امامی رویکردی متفاوت با معتزله و معتزلیان امامی داشته‏اند، مثل مواردی که از نوبختیان رأیی متفاوت با این معتزلیان امامی گزارش شده یا اینکه متکلمان معتزلی امامی و متکلمان امامی عصر اشعری هم‏رأی بوده‏اند. اما اشعری در این موارد آرای این متکلمان امامی را در اختیار نداشته است. همچنین درمورد آرای انتسابی اشعری به معتزلیانِ پیوسته به امامیه، این احتمال وجود دارد که او صاحبان این اندیشه‏ها را به نام نمی‏شناخته، ولی با توجه به این معیار که آنان تنها در امامت به امامیه پیوسته‏اند و در دیگر اندیشه‏ها معتزلی‌اند؛ این دیدگاه‌ها را به صورت کلی به این گروه نسبت داده است.

10.. ابن ‏تیمیه، بیان تلبیس الجهمیه فی تأسیس بدعهم الکلامیه، ج۱، ص۷۲.

11.. هرچند در مقالات الاسلامیین از ابو‏الاحوص با عنوان بصری یاد شده، از آنجا که منابع امامیه (ابن صفار، بصائر الدرجات، ص ۳۴۹؛ نجاشی، رجال، ص ۱۵۷) وی را مصری دانسته‌اند، احتمالاً در متن مقالات الاسلامیین تصحیف وجود دارد.

12.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۴.

13.. نجاشی، رجال، ص۶۳.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39312
صفحه از 657
پرینت  ارسال به