621
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

کتاب‏نامه

۱. ‏ ابوالصلاح حلبى، تقى بن نجم، تقریب المعارف، قم: انتشارات الهادی، ۱۴۰۴ق.

۲. اشعرى، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، بی جا، بی نا، بی‌تا.

۳. افضلی، علی، «پاسخ به اشکالات کلامی و فلسفی درباره عالم ذر»، مجله فلسفه دین، سال ششم، شماره چهارم، ۱۳۸۸.

۴. ـــــــــــــــــ، «اقسام بدن انسان و نفش آنها در دنیا، برزخ و قیامت»، مجله علوم حدیث، شماره ۵۹ و ۶۰، ۱۳۹۰.

۵. بیابانی اسکویی، محمد، «عالم اظله و ارواح، آرای دانشمندان از قرن ۴ تا ۸»، مجله سفینه، شماره ۱۶، ۱۳۸۶.

۶. حسینی، سید احمد، در: شریف مرتضى، علی بن الحسین، الذخیرة فی علم الکلام، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ق.

۷. خدایاری، علی نقی، «نظریه‏های نفس شناسی متکلمان امامی سده‏های میانی و کارکرد آنها در تبیین آموزه معاد»، مجله نقد و نظر، شماره ۶۱، ۱۳۹۰.

۸. داوری، مسلم، النبی الاعظم و وجود النوری، قم: دار الانصار، ۱۳۸۸.

۹. شریف مرتضى، علی بن الحسین، الذخیرة فی علم الکلام، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ق.

۱۰. ـــــــــــــــــ الطرابلسیات الاولی، نسخه خطی، مرکز احیاء التراث الاسلامی، شماره فیلم: ۱۶۹۰/۳.

۱۱. ـــــــــــــــــ، رسائل الشریف المرتضی، ۴ جلد، قم: دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.

۱۲. ـــــــــــــــــ، طیف الخیال، مصر: طبع عیسی حلبی، ۱۳۷۴.

۱۳. شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، اعتقادات الإمامیه، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۴ق.

۱۴. ـــــــــــــــــ (۱۳۸۵)، علل الشرایع، قم: داوری.

۱۵. شیخ طوسى، محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، بیروت: دار الاضواء، ۱۴۰۶ق.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
620

مفید روح را عرض جسم دانسته که نمی‏تواند قائم به نفس باشد، و سید مرتضی و شیخ طوسی روح را هوا یا جسمی از جنس هوا دانسته‏اند که در بدن جاری است و با آنکه حیات بدن بدان قوام‌دارد، خودش حیات نیست. روشن است که بر مبنای هیچ یک از این دیدگاه‌ها درباره روح انسان نمی‏توان قائل شد که ارواح قبل از ابدان به عنوان موجوداتی زنده تحقق داشته‌اند.

تعریف انسان در بغداد از «جوهر بسیط» در سخن شیخ مفید، به «این مجموعه محسوس» در سخن سید مرتضی و شیخ طوسی تغییر کرده است. جوهر بسیط دانستن انسان می‏تواند با قول به حیات پیشین انسان جمع گردد، لکن با تعریف انسان به «این مجموعه محسوس» دشوار بتوان به حیات پیشین انسان قائل شد. مقتضای این مبانی انسان‌شناختی هرچه باشد، هر سه متکلم بزرگ بغداد در انکار حیات پیشین هم‌نوایند.

تعریف بغدادیان از تناسخ یکی دیگر از عوامل انکار حیات پیشین است؛ هر سه متکلم بزرگ بغداد قول به حیات پیشین را همان قول به تناسخ دانسته‌اند. در مقام بیان یکی بودن یا متلازم بودن قول به حیات پیشین و قول به تناسخ بین دو فرض حیات پیشین (حیات ارواح به‌تنهایی و حیات ارواح با ابدان) فرق نگذاشته‌اند.

گریز از غلو یا رد آن شاید مهم‌ترین عاملی باشد که شیخ مفید را به رد قول به حیات پیشین اهل بیت علیهم السلام به عنوان اشباح نوری سوق داده است. احتمالاً هر سه متکلم بغداد آن‌گاه که قول به حیات پیشین را با استناد به بطلان تناسخ رد می‏کردند، رد غلات را در نظر داشتند؛ چرا که تناسخ از اقوال برخی از طوایف غلات بوده است.

در این مقاله به صورت گذرا به برخی از نقدهای قابل طرح بر موضع منفی متلکمان بغداد در قبال حیات پیشین اشاره شد. بیان شد که روایات دال بر حیات پیشین چنان فراوان‌اند که برخلاف دیدگاه متکلمان بغداد، نمی‌توان با ادعای خبر واحد بودنشان آنها را کنار گذاشت و نیز نمی‌توان بدون شاهد و دلیل آنها را حمل برخلاف ظاهر یا تأویل کرد. همچنین روشن شد که برخلاف نظر متکلمان بغداد، قول به حیات پیشین عقلاً ممکن است با فراموشی آن در دنیا جمع گردد. در نهایت بیان شد که قول به حیات پیشین نه قول به تناسخ است و نه لزوماً غالیانه.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39392
صفحه از 657
پرینت  ارسال به