نظر سید مرتضی تخلل عدم بین حیات فرضی ما در عالم ذر و حیات ما در دنیا و نیز گذشت زمانی طولانی از ماجرای عالم ذر نمیتواند توجیهکننده فراموشی عالم ذر باشد؛ چرا که تخلل عدم و گذشت زمان طولانی نظیر حالاتی از قبیل خواب و مستی و اغماست که مانع یادآوری حوادث گذشته نمیگردند. و در فرض دوم، خطاب کردن به موجود غیر زنده و استشهاد او قبیح است و نمیتوان آن را به خدا نسبت داد.۱
شیخ طوسی نیز همین دو احتمال (عاقل بودن و عاقل نبودن انسانها در عالم ذر) را در نظر داشته است؛ زیرا وی از طرفی مضمون روایت ناظر به اخراج ذریه به صورت ذر از پشت حضرت آدم را غیر جایز میداند؛ چرا که حجتی بر اطفال نیست و خطاب ایشان در امور متعلق به تکلیف حسن نیست تا چه رسد به موجودی که به مثابه ذر است.۲ ظاهراً وی در اینجا احتمال غیر عاقل بودن ذر را در نظر دارد. از طرف دیگر، در ادامه عبارتش این احتمال را که ماجرای عالم ذر به دلیل گذشت زمان طولانی و کوتاه بودن مدت بودن ماجرا فراموش شده باشد، رد میکند؛ زیرا انسان امور بزرگ خارق عادت را فراموش نمیکند، همانطور که انسان در قیامت احوال دنیا را به یاد میآورد و اصحاب کهف بعد از بیداری ماجرای چند صد سال پیش را به یاد میآوردند.۳
یاد نیاوردن عوالم پیشین دلیلی است بر اینکه قول به عوالم پیشین خلاف عقل است. خلاف عقل بودن یک دیدگاه موجب طرد آن است، حتی اگر روایاتی بر آن دلالت کنند. به نظر شیخ مفید و سید مرتضی روایاتی که خلاف عقل باشند حجت نیستند و باید کنار گذاشته شوند، مگر آنکه معنای صحیحی برای آن یافت شود.۴
لکن برخلاف متکلمان بغداد، به نظر میرسد که یاد نداشتن حیات پیشینی نمیتواند دلیلی بر نبودن آن باشد؛ زیرا میتوان گفت، همان طور که در روایت آمده است۵ خود خداوند حیات پیشین را از یاد انسانها برده است. اصولاً هدف از حیات پیشین این نبود که انسانها در این دنیا «ماجرای» عالم پیشین را به یاد بیاورند، بلکه آن بود که در نتیجه دیدار یا «معاینه»ای که در عوالم پیشین صورت گرفت بذر معرفت به خدا در دل انسان کاشته شود تا انبیا در عالم دنیا بتوانند همان معرفت را بارور سازند.۶
1.. الشریف المرتضی، الطرابلسیات الاولی، ص۱۹۴.
2.. شیخ طوسی، التبیان، ج ۵، ص ۲۸.
3.. همان، ج ۵، ص ۲۹.
4.. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص ۱۴۹؛ الشریف المرتضی، همان، ص۱۹۳،
5.. برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۸۱.
6.. برنجکار، مبانی خداشناسی در فلسفۀ یونان و ادیان الهی، ص ۲۴۷.