تفسیر این آیه بیان کردهاند که امکان دارد خداوند عده معدودی از افراد را ـ در همین دنیا ـ بر خودشان شاهد گرفته باشد تا هم حجت بر ایشان تمامتر باشد و هم «لطف» باشد در حق مابقی انسانها. اما به نظر سید مرتضی از این آیه میتوان تفسیر بهتری ارائه داد که مربوط به همه انسانها باشد و نه اندکی از آنها و آن اینکه مقصود از استشهاد در آیه «الست بربکم» همین است که خداوند ذریه را طوری آفریده که میتواند فرد ناظر و متأمل را به معرفت خداوند و وجوب عبادتش دلالت کند و شهادت دادن ایشان (قالو بلی) این است که ایشان نیز دلالتگری بر معرفت و وجوب عبادتش را پذیرفته و مسخر این کار شدهاند.۱ سید مرتضی از زبان مخالفان، این اشکال را بر تفسیر خود وارد میکند که بنابر روایات، پاسخ انسانها در عالم ذر به استشهاد خداوند یکسان نبوده، بلکه بعضی اقرار و بعض دیگر انکار کردهاند و اقرار و انکار انسانها در دنیا تابع اقرار و انکارشان در عالم ذر است. سید مرتضی جواب میدهد که آیه قرآن که قطعی و قابل احتجاج است، صرفاً از اقرار سخن میگوید و نه از انکار. روایات نیز در این باب مورد اعتنا نیستند. اضافه بر آن، این قبیل اخبار را ـ همانطور که اشاره شد ـ میتوان ناظر بر علم خداوند دانست؛ یعنی این روایات در حقیقت علم خداوند به اقرار و انکار آتی را به مثابه وقوع اقرار و انکار شمرده و از آن خبر دادهاند.۲
شیخ طوسی گرچه در انکار عالم ذر از دو سلف خود تبعیت کرده است، در پایان آن را به صورت محدود پذیرفته است. وی در تفسیر آیه الست پس از انکار کلی عالم ذر۳ در نهایت به نقل از گروهی دیدگاهی دیگر را در تفسیر آیه مذکور طرح میکند و آن را مروی در اخبار امامیه و وجهی قریب میداند که کلام ـ که احتمالاً مقصود از آن خود آیه است ـ تاب آن را دارد و آن عبارت است از اینکه آنچه آیه از آن خبر میدهد به عده معینی اختصاص دارد که خداوند عقل ایشان را کامل کرد و ایشان را بر خودشان شاهد گرفت و ایشان نیز بلی گفتند، و ایشان امروز [در دنیا] این ماجرا را به یاد میآورند و از آن غافل نیستند.۴ بدین ترتیب، وی هرچند به صورت احتمال، عالم پیشین ذر را بهنحوی که مختص تعداد معینی از انسانها باشد، میپذیرد.
حجیت نداشتن روایات حیات پیشین
هر سه متکلم بزرگ بغداد متذکر حجیت نداشتن روایات حیات پیشین شدهاند. مهمترین دلیل ایشان بر اعتبار نداشتن این روایات، خبر واحد بودن آنهاست. هریک از شیخ مفید و سید مرتضی دستکم