پیامبر۹ با ذکر آیه «الست» از سبقتش بر انبیا در اقرار به وجود خداوند سخن میگوید؛ دال بر مدعای قائلان به عالم ذر نمیداند؛ چرا که مقصود از این روایت سبقت در فضیلت است و نه سبقت زمانی. به نظر وی، در این صورت نیز استشهادی که در روایت به آیه مذکور صورت گرفته، وجه یا توجیه دارد؛ زیرا مقصود آن است که خداوند از ازل سبقت پیامبر را بر دیگر انبیا میدانست.۱ روشن است که این تفسیر نیز از روایات عالم ذر خلاف ظاهر است؛ زیرا این روایات از خلقت پیشین سخن میگویند و نه علم الهی پیشین.
تفسیر و تأویل آیه الست
تعدادی از روایات عالم ذر در ذیل آیه الست یا اخذ ذریه، یعنی آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ»۲ وارد شده است، و قائلان به عالم ذر برای اثبات مدعای خود به این آیه تمسک جستهاند؛ از این رو، هر سه متکلم بزرگ بغداد کوشیدهاند نشان دهند این آیه بر عالم ذر دلالتی ندارد. شیخ مفید با اشاره به استدلال یا امکان استدلال قائلان به عالم ذر به این آیه، آن را از قبیل مجاز در لغت میداند. به نظر وی معنای آیه این است که خداوند از هر مکلفی که از صلب آدم و ذریهاش بیرون میآید، بر ربوبیت خویش پیمان میگیرد. پیمان گرفتن بدین معناست که خداوند عقل او را کامل کرده و از طریق نشانههایی که در آفرینش قرار داده او را به وجود خالق و مُحدِث راه مینماید. شاهد گرفتن ایشان بر خودشان همان نشانههای آفرینش است که در وجود انسانها نمایان است. مقصود از اینکه ایشان «بلی» گفتند این نیست که ایشان لفظ بلی بر زبان جاری کردند، بلکه این است که ایشان با وجود این نشانههای آفرینش نمیتوانستند منکر وجود مُحدِث شوند، لذا مثل کسی هستند که لفظاً بلی گفته باشد.۳
سید مرتضی در مقام رد تفسیر قائلان به عالم ذر از این آیه، تفسیر کسانی را مستند قرار میدهد که ایشان را «اهل الکتاب و التأویل» مینامد. به گفته وی ایشان در تفسیر خود روشن کردهاند که تفسیر اهل تناسخ (تعبیری که سید مرتضی در اینجا بر قائلان به عالم ذر اطلاق میکند) از این آیه درست نیست؛ چرا که خداوند در آیه تعبیر «بنی آدم» و «ظهورهم» و «ذریتهم» را به کار برده و نه «آدم» و «ذریته» و «ظهره»، آنگونه که قائلان به عالم ذر فهمیدهاند. همچنین «اهل الکتاب و التأویل» در