شدند و با استقرار در اطراف یا جانب راست عرش الهی به حمد و تسبیح خداوند پرداختند. پس از آفرینش حضرت آدم، انوار اهل البیت علیهم السلام به صورت نوری یکپارچه در صلب حضرت آدم قرار گرفت تا آنکه با انتقال در اصلاب و ارحام پاک در نهایت همه اهل البیت علیهم السلام از مادر متولد شدند.۱
دسته دیگر روایات از تقدم دو هزار ساله خلقت ارواح بر ابدان سخن میگویند و تأکید میکنند که ارواح انسانها قبل از حیات دنیوی با یکدیگر آشنا بودند و موالفت و مخالفت دنیوی بین انسانها در موالفت و مخالفت ارواحشان در حیات پیشین ریشه دارد. این روایات همچنین بیان میدارند که این ارواح بر اهل البیت علیهم السلام عرضه شدند و ایشان از همان زمان دوستان خود را میشناختند۲.
دسته سوم روایات که به نظر میرسد ناظر به آفرینش ابدان انسانها هستند، از خلقت ذری انسانها سخن میگویند. در این روایات، آمده است که خداوند انسانها را از طینتی خاص به صورت موجودات ریز و ذرهوار آفرید و خود را به ایشان معرفی کرد و از ایشان پیمان بندگی گرفت. این ذرات هریک در زمان معین از صلب پدر به رحم مادر منتقل میشوند تا متولد گردند.۳
از آنجا که هیچ گزارش مستقیمی درباره مخالفت محدثان و متکلمان پیش از شیخ مفید با حیات پیشین نقل نشده، وی را میتوان سرآغاز رسمی مخالفت با این عقیده دانست؛ با اینحال در سخن وی روزنههایی برای قول به وجود پیشین ـ اگر نه حیات پیشین ـ وجود دارد. اما سید مرتضی ـ به عللی که بهتفصیل مطرح خواهند شد ـ این روزنهها را مسدود کرده و حیات پیشین را یکسره و به قول مطلق مردود اعلام کرده است. شیخ طوسی که در پایان این خط فکری قرار دارد، در عین تکرار سخنان دو استادش، به صورت محدود قول به حیات پیشین را روا دانسته است و از این حیث به شیخ مفید نزدیک شده است. البته کراجکی و ابوالصلاح حلبی، همانگونه که خواهیم دید، موضع مثبتتری درباره حیات پیشین اهل البیت علیهم السلام برگزیدهاند در ادامه میکوشیم هم تأویل بغدادیان را از روایات و آیات مربوط به حیات پیشین بازگوییم و هم مبانی و استدلالهای ایشان را در رد حیات پیشین و در حد مجالِ این مقال بررسی کنیم.
1.. برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج۱، ص۴۴۰- ۴۴۲؛ دربارۀ روایات خلقت نوری اهل البیت: ر.ک: داوری، مسلم، النبی الاعظم و وجوده النوری، قم: دار الانصار.
2.. برای نمونه، ر.ک: صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلّى اﷲ علیهم، ص ۸۷- ۸۹؛ برای بحثی دربارۀ ارواح ر.ک: بیابانیاسکویی، «عالم اظله و ارواح، آرای دانشمندان از قرن ۴ تا قرن ۸»، سفینه، شمارۀ ۱۶، ص ۱۰ ـ ۲۳؛ همو، «عالم اظله و ارواح، بررسی اقوال دانشمندان، قرن ۱۱ تا ۱۳»، همان، شمارۀ ۱۷، ص ۱۰ ـ ۳۰.
3.. برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج ۲، ص ۶-۱۲.