605
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

تفسیر و تأویل روایات بیانگر حیات پیشین

روایات خلقت نوری

روایاتی که اختصاصاً از جود پیشین اهل البیت علیهم السلام و تقدم خلقت ایشان بر سایر موجودات سخن گفته‌اند، عمدتاً چهار تعبیرِ انوار، اظله، ارواح و اشباح نور را به کار برده‌اند.

در میان متکلمان بغداد شیخ مفید بیشترین بحث را در این باره طرح کرده است. وی عمده بحث خود را معطوف به روایات اشباح نور نموده و از طرح بحثی مستقل درباره روایات مشتمل بر واژگان انوار و اظله و ارواح اهل البیت علیهم السلام خودداری کرده است. وی در میان روایات «اشباح نور»، روایتی را صحیح می‏داند که می‏گوید حضرت آدم اشباحی نورانی را در عرش خداوند دید. خداوند به او وحی کرد که اینان اشباح پیامبر و اهل البیتش علیهم السلام هستند که اگر نبودند خداوند نه او را می‏آفرید و نه آسمان و زمین را. به نظر شیخ مفید خداوند به این وسیله صرفاً می‏خواست حضرت آدم را آگاه کند که چنین فرزندانی خواهد داشت و باید ایشان را تعظیم کند. وی تأکید می‏کند که اشباحی که حضرت آدم دید، ذوات اهل البیت علیهم السلام و به تعبیر دیگر، صورت‌هایی دارای حیات یا ارواح دارای نطق نبودند، بلکه تمثال‌های ایشان در قالب صور (أمثلتهم فی الصور) بودید. به تعبیر دیگر، صوری بودند مشابه صورت‌های بشری ایشان در آینده و حاکی از آنکه اهل البیت علیهم السلام پس از آفرینش دارای چنین صوری خواهند بود.۱

تا آنجا که نگارنده بررسی کرده است، سید مرتضی و شیخ طوسی بحثی در تفسیر و تأویل روایات خلقت نوری اهل البیت علیهم السلام طرح نکرده‌اند. لکن شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام به صورت تأییدآمیز زیارت جامعه را نقل کرده است. این زیارت فضایل والای بسیاری برای اهل البیت علیهم السلام بیان می‏دارد که از جمله آنها آفرینش اهل البیت علیهم السلام همچون انوار و استقرار ایشان بر گرد عرش الهی است.۲

ابوالصلاح حلبی(متوفی ۴۴۷ ق) در مقام بیان ادله نقلیِ امامتِ امامان دوازده‌گانه حدیثی نقل کرده بدین مضمون که خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله و دوازده نفر از اهل البیت علیهم السلام را از نور عظمت خود آفرید و ایشان را به عنوان اشباحی در ضیاء نور خود قرار داد و ایشان در این زمان مشغول عبادت و تسبیح پروردگار بودند.۳ از نقل این حدیث می‏توان دریافت که وی قائل به خلقت نوری و حیات پیشین اهل البیت علیهم السلام بوده است و ایشان را در این هنگام دارای حیات و نطق می‏دانسته است.

1.. مفید، المسائل السرویه، ص ۳۹- ۴۲؛ همو، المسائل العکبریه، ص ۲۷ و ۲۸.

2.. طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص ۹۸.

3.. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص ۴۲۵.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
604

شدند و با استقرار در اطراف یا جانب راست عرش الهی به حمد و تسبیح خداوند پرداختند. پس از آفرینش حضرت آدم، انوار اهل البیت علیهم السلام به صورت نوری یکپارچه در صلب حضرت آدم قرار گرفت تا آنکه با انتقال در اصلاب و ارحام پاک در نهایت همه اهل البیت علیهم السلام از مادر متولد شدند.۱

دسته دیگر روایات از تقدم دو هزار ساله خلقت ارواح بر ابدان سخن می‏گویند و تأکید می‏کنند که ارواح انسان‏ها قبل از حیات دنیوی با یکدیگر آشنا بودند و موالفت و مخالفت دنیوی بین انسان‏ها در موالفت و مخالفت ارواحشان در حیات پیشین ریشه دارد. این روایات همچنین بیان می‏دارند که این ارواح بر اهل البیت علیهم السلام عرضه شدند و ایشان از همان زمان دوستان خود را می‏شناختند۲.

دسته سوم روایات که به نظر می‏رسد ناظر به آفرینش ابدان انسان‏ها هستند، از خلقت ذری انسان‏ها سخن می‏گویند. در این روایات، آمده است که خداوند انسان‏ها را از طینتی خاص به صورت موجودات ریز و ذره‌وار آفرید و خود را به ایشان معرفی کرد و از ایشان پیمان بندگی گرفت. این ذرات هریک در زمان معین از صلب پدر به رحم مادر منتقل می‏شوند تا متولد گردند.۳

از آنجا که هیچ گزارش مستقیمی درباره مخالفت محدثان و متکلمان پیش از شیخ مفید با حیات پیشین نقل نشده، وی را می‏توان سرآغاز رسمی مخالفت با این عقیده دانست؛ با این‌حال در سخن وی روزنه‌هایی برای قول به وجود پیشین ـ اگر نه حیات پیشین ـ وجود دارد. اما سید مرتضی ـ به عللی که به‌تفصیل مطرح خواهند شد ـ این روزنه‏ها را مسدود کرده و حیات پیشین را یکسره و به قول مطلق مردود اعلام کرده است. شیخ طوسی که در پایان این خط فکری قرار دارد، در عین تکرار سخنان دو استادش، به صورت محدود قول به حیات پیشین را روا دانسته است و از این حیث به شیخ مفید نزدیک شده است. البته کراجکی و ابوالصلاح حلبی، همانگونه که خواهیم دید، موضع مثبت‌تری درباره حیات پیشین اهل البیت علیهم السلام برگزیده‏اند در ادامه می‌کوشیم هم تأویل بغدادیان را از روایات و آیات مربوط به حیات پیشین بازگوییم و هم مبانی و استدلال‌های ایشان را در رد حیات پیشین و در حد مجالِ این مقال بررسی کنیم.

1.. برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج۱، ص۴۴۰- ۴۴۲؛ دربارۀ روایات خلقت نوری اهل البیت: ر.ک: داوری، مسلم، النبی الاعظم و وجوده النوری، قم: دار الانصار.

2.. برای نمونه، ر.ک: صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلّى اﷲ علیهم، ص ۸۷- ۸۹؛ برای بحثی دربارۀ ارواح ر.ک: بیابانی‌اسکویی، «عالم اظله و ارواح، آرای دانشمندان از قرن ۴ تا قرن ۸»، سفینه،‌ شمارۀ ۱۶، ص ۱۰ ـ‌ ۲۳؛ همو، «عالم اظله و ارواح، بررسی اقوال دانشمندان، قرن ۱۱ تا ۱۳»، همان، شمارۀ ۱۷، ص ۱۰ ـ ۳۰.

3.. برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج ۲، ص ۶-۱۲.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39217
صفحه از 657
پرینت  ارسال به