ارزشمندی است که باید به هر نحوی به آن دست یافت. ولی از چه راهی میتوان این مسئله مهم را عملیاتی ساخت؟ متکلمان امامی روش اجماع را پیشنهاد کردند تا از این راه بتوان از نظر امام زنده ولی غایب آگاه شد. گرچه متکلمان امامیه مبدع اصلی اندیشه اجماع نبودند، ولی آن را وسیله خوبی برای کشف قول امام غایب دانستند. در واقع، آنان توانستند از روش اجماع برای هدف جدیدی که مورد توجه ابداعکنندگان آن نبود بهره گیرند و این خودش یک ابداع به شمار میرود. سید مرتضی درباره این هدف جدید میگوید:
اگر پیامبر و امام ظاهر و متعین بود، میتوان نظرها و گفتههای آنها را از راه مشافهه یا تواتر شناخت، ولی اگر غایب و شخصیت او ناشناخته باشد، چون میدانیم که او هست و در میان ما حضور دارد، میتوان گفتههای او را از راه اجماع طائفه، که یقین (علم) داریم گفتههای او در میان گفتههای علمای طائفه مخلوط گشته، شناخت.۱
بنابراین، اجماع از نگاه متکلمان شیعه و سید مرتضی یکی از مهمترین روشها برای دستیابی به نظر امام معصوم و غایب است. ناگفته نماند که علت دیگرِ روی آوردن آنان به اجماع، انکار حجیت خبر واحد است. این مسئله درمورد سید مرتضی نمود بیشتری مییابد؛ زیرا او حجیت خبر واحد را به هر شکلی انکار کرد و با از دست دادن این منبع بسیار غنی، روی آوردن به منابع جانشین اهمیت بیشتری مییابد.
متقدمان از امامیه در دوره غیبت کبرا، حجیت اجماع را مبتنی بر اسناد وظیفهای به امام معصوم میدانستند؛ به این صورت که اگر اجماع علمای امامیه مخالف با واقعیت باشد، باید امام برای آگاه ساختن آنان وارد عمل شود و به هر نحوی آن اجماع را بشکند؛ در غیر این صورت سکوت امام دلیل بر رضایت است. این نکته را رسّی در مسائل رسّیه هنگام پرسش از سید مرتضی درباره حجیت اجماع بیان کرد.۲ این روش به «اجماع لطفی» معروف و بعدها به شیخ طوسی نسبت داده شد؛ در حالی که قائلان به آن متقدم بر او بودند.۳
گزارشهای به جا مانده از شیخ مفید نشان میدهد که او دلیل حجیت اجماع را دخول امام معصوم در میان اجماعکنندگان میداند،۴ اما از ایشان بحثی درباره اجماع لطفی گزارش نشده است.
سید مرتضی همانند استادش اجماع را مبتنی بر دخول امام معصوم در میان اجماعکنندگان