معرفت فطری از منظر شیخ مفید
یکی از منابع مهم در خداشناسی، فطرت است. امامیه بنابر نصوص وحیانی، فطرت را یکی از منابع مستقل در معرفت میدانستند.۱ فطرت به معنای آغاز و ابتدا و حالت خاصی از شروع و آغاز است.۲ از آنجا که معرفت قلبی و اعطایی خداوند نخستین معرفت انسان نسبت به اوست و در هنگام تولد و قبل از هر شناختی با انسان همراه است، به آن، «معرفت فطری» گفته میشود. در حقیقت خلقت آغازین انسان بدین گونه است که او خدا را قلباً میشناسد و معرفتی از خدا در نهادش قرار دارد و مبدأ معرفتهای قلبی انسان به خدا همین معرفت ابتدایی و فطری است.۳ در روایات امامیه احادیث فراوانی با بیانهای گوناگون آمده است که ویژگیهای معرفت فطری را بیان کردهاند؛ از جمله اینکه این معرفت کجا و چگونه شکوفا میشود؟ این معرفت قبلاً چه بوده و الآن چیست و چه تأثیری در معرفت دینی انسان دارد؟ در روایات شیعه، بر منبع بودن و حجیت معرفت فطری تصریح و این نکته بیان شده که این سنخ از معرفت، کسبی نیست و انسانها ابزار و اختیاری برای کسب آن ندارند.۴ شیخ صدوق در کتاب اعتقادات به معرفت فطری و عالم ذر اشاره میکند و این دو را جزو اعتقادات مسلم امامیه میداند. اما شیخ مفید بر خلاف وی معرفت اضطراری (فطری) را قبول ندارد و معرفت را عقلی و اکتسابی دانسته، میگوید: «شناخت خدا اکتسابی است، و چنین است شناخت پیامبرانش و هرچه غایب و نادیدنی باشد و هیچ اضطراری برای شناختن هریک از این چیزها که یاد کردیم نیست».۵
شیخ مفید در جای دیگر مطلب را با تفصیل بیشتری بیان کرده، میگوید: «علم پیدا کردن به خدای عزّ و جلّ و درستیِ دینی که پسندیده است و علم به هرچه حقیقت آن با حواس درک نمیشود یا شناخت آن بیواسطه و بدیهی نیست بلکه از طریق گونهای از قیاس حاصل میشود، نمیتواند ضروری باشد، و جز از طریق اکتساب به دست نمیآید».۶
شیخ مفید ضمن اثبات معرفت اکتسابی در کتاب تصحیح الاعتقادات، بهصراحت عالم ذر و معرفت فطری را انکار میکند. او در انتقاد از شیخ صدوق میگوید: «شیخ ابوجعفر ”فطرت" را ذکر
1.. برنجکار،کلام و عقاید، ص۴۲.
2.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۵۱۰.
3.. برنجکار،کلام و عقاید،ص۴۲-۴۳.
4.. همان.
5.. مفید، أوائل المقالات، ص۶۱.
6.. همان، ص۸۸.