و شیخ طوسی برای آن آورده شده است. گرچه سردمداران مخالفت با خبر واحد معتزلیان معرفی شدهاند،۱ برخی شیعیان مانند ابن قبه ـ که خود پیشینهای معتزلی دارد ـ۲ نیز در این زمره جای دارند.۳
پیجویی مخالفت با خبر واحد نشان میدهد این موضوع موجب تقابلی میان این دو حوزه نبوده و نپذیرفتن خبر واحد، به دو راهبرد مدرسه بغداد اشاره دارد: یکی برای جدا نشان دادن مسیر انتقال معارف در شیعه با آنچه در میان اهل تسنن در حجیتبخشی به گفته غیر معصوم رواج داشته، بوده است.۴ عبارات سید مرتضی در الذریعه و شیخ طوسی در العده نیز نشان میدهد اگر خبر از طریق امام معصوم و به واسطه راویان طائفه محقه منتقل شده باشد پذیرفتنی است، و همه مخالفتها ناظر به روش خطای مخالفان است.۵ دیگری شواهدی است که نشان میدهد بغدادیها اگر نتوانند روایتی را با منظومه عقیدتی پذیرفته شده خود تبیین کنند ـ هرچند خیر واحد هم نباشد، مثل روایات بدا ـ با این مستند که خبر واحد است، آن را نمیپذیرند.۶
تقابل به سبب تساهل در پذیرش روایات
عقلگرایی و نصگرایی از جمله مباحث مهم کلام اسلامی است که ریشه در اختلاف بر سر شیوه برخورد با متون دینی دارد.۷ برخی دیدگاهها ضمن پیوند میان نصگرایی و اخباریگری، تساهل در پذیرش روایات را استمرار این شیوه میدانند. نتیجه این نگاه آن است که گفته شود: «اخباریان به تکتک روایات نمیپردازند؛ از این روست که دانش رجال را قبول ندارند و با دلایلی آن را رد میکنند».۸ فارغ از اینکه نقطه ارتباط نصپژوهی شیعه با رجال و طرح خبر واحد کجاست، باید توجه داشت نصگرایی شیعی با نظام پذیرفته شده ثبت و انتقال حدیث در میان اصحاب امامیه، متفاوت با شیوه رائج در میان اهل سنت است که در آن، عقلستیزی و عقلگریزی معنایی ندارد. با همین توضیح، صدوق (نماد نصگرایی در قم) بحث و استدلال در رد منکران را نهتنها جائز بلکه واجب
1.. حسین پوری، «حدیث ضعیف و چگونگی تعامل با آن بر پایه رویکرد قدما»، ص ۱۸ ـ ۳۵.
2.. نجاشی، رجال، ص۳۷۵، شمارۀ ۱۰۲۳.
3.. محقق حلی، معارج الأصول، ص۱۴۲.
4.. بروجردی، نهایة الأصول، ص ۵۲۲.
5.. سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشیعه، ج۲، ص ۶۰؛ طوسی، عدة الأصول، ج۱، ص۱۰۰.
6.. ر.ک: مفید، أوائل المقالات، ص۸۰.
7.. سبحانی، «عقلگرایی و نصگرایی در کلام اسلامی»، سرچشمه حکمت، ص ۲۰۵ به بعد.
8.. مهریزی، درسنامۀ حوزهها و مکاتب حدیثی، ص ۳۰ و ۳۱.