قائل به این نظریهاند میتوان به هشام بن حکم،۱ ابوسهل و ابومحمد نوبختی،۲ ابوالجیش بلخی۳ و شیخ مفید۴ اشاره کرد. این سنت در برخی از شاگردان شیخ مفید، مانند ابویعلی جعفری (خلیفه شیخ مفید)۵ نیز ادامه یافت.
از سوی دیگر، نظریه معتزله بصره (جبائیان و قاضی عبدالجبار) این است که حقیقت انسان همان جسم مادی مشاهَد است؛ یعنی همه بدن انسان فیالجمله حقیقت انسان را تشکیل میدهد.۶ به نظر میرسد نظریه اخیر از هنگامی که مطرح شد، به شاخصترین نظریه درباره حقیقت انسان تبدیل شد. شاید بدین علت چند رساله در رد آن از سوی متکلمان امامیه، مانند ابومحمد نوبختی، ابوالجیش بلخی و ابویعلی جعفری با این عنوان الانسان غیر هذه الجمله یا الفعّال غیر هذه الجمله۷ به نگارش در آمد.
سید مرتضی از نظریه سنتی امامیه دور شد و به نظریه معتزله بصره روی آورد. او بر این مسئله تأکید داشت که حقیقت انسان تنها این جسم مادی مشاهده شده است.۸
بنابراین باید گفت که سید مرتضی در بحث حقیقت انسان از معتزله بصره تبعیت کرد؛ زیرا این نظریه در سنت فکری امامیه مطرح نبود و آن را معتزله بصره طرح کردند و سید مرتضی پذیرفت.
نقد و بررسی: در اینجا به دو نکته بسنده میکنیم:
نخست: با توجه به اینکه مهمترین دلیل نظریه سنتی امامیه ـ یعنی تجرد حقیقت انسان ـ آیات قرآنی و احادیث اهل بیت علیهم السلام است،۹ این امر باعث تضعیف این نظریه از نگاه سید مرتضی شد؛ زیرا آیات قابل تأویل و روایات اخبار آحادند که در منظومه فکری او بیارزش است. شاهد این مطلب اینکه برخی از پیروان سید مرتضی که به مادی بودن انسان اعتقاد داشتهاند، نظریه رقیب ـ یعنی تجرد انسان ـ را نظریه حشویه (کسانی که به ظاهر آیات و روایات تمسک میکنند) و اصحاب ظاهر دانستهاند.۱۰
1.. همان، ص۵۸.
2.. همان، ص۵۸ و ۵۹؛ نجاشی، رجال، ص۶۳.
3.. نجاشی، همان، ص۴۲۲.
4.. شیخ مفید، همان، ص۵۸.
5.. نجاشی، همان، ص۴۰۴.
6.. قاضی عبدالجبار، المغنی (التکلیف)، ج۱۱، ص۳۱۱.
7.. نجاشی، رجال، ص۶۳، ۴۰۴ و ۴۲۲.
8.. سید مرتضی، الذخیره، ص۱۴۴.
9.. شیخ مفید، المسائل السرویه، ص۶۰ و ۶۱.
10.. نیسابوری مقری، التعلیق، ص۱۰۸.