بیشتر حنفیها در اصول، معتزلی بودند۱ و معتزلیها در دستهبندیهای حدیثگرایان «اهل بدعت» به شمار میآمدند، نه «اهل سنت»،۲ معلوم میشود با آنکه در بیشتر آشوبهای سده چهارم در بغداد، عنوان عام «اهل السنه» ذکر شده است، در اغلب موارد منظور، اصحاب حدیث بودند یا دستکم اصحاب حدیث، بهویژه حنبلیها، اکثریت و جلودار آشوبها و فتنهها بودند.
این مقاله به بررسی مناسبات اهل حدیث با امامیان بغداد (مرکز خلافت عباسیان) در دوران غیبت میپردازد.
مناسبات اهل حدیث و امامیه در بغداد قبل از آل بویه (دوران طلایی اهل حدیث)
پس از آنکه در اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم، اوضاع اجتماعی و سیاسی امامیه در بغداد به دلیل اتخاذ سیاست نسبتاً معتدل برخی از حاکمان عباسی چون معتضد (۲۷۹ ـ ۲۸۹) و مقتدر (۲۹۵ ـ ۳۲۰)، و نفوذ شیعیانی از آل فرات و آل نوبخت به دستگاه حکومتی سامان و بهبود یافت، فعالیتهای علمی و مذهبی امامیه نیز با نبوغ عالمانی از خاندان نوبخت چون ابومحمد و ابوسهل نوبختی رونق گرفت. در این زمان رهبران مذهبی و اجتماعی امامیان میکوشیدند احساسات مذهبی اصحاب حدیث را آشفته نکنند؛ چنانکه حسین بن روح نوبختی (م ۳۲۶) هنگامی که شنید یکی از دربانهایش معاویه را لعنت کرده، او را سرزنش کرد و از خانه بیرون و از کار بر کنارش کرد،۳ یا در مواجه با اصحاب حدیث قول آنان در تقدیم خلفا بر امام علی علیه السلام را از باب تقیه و مدارا تصدیق کرد.۴ با این حال، فعالیتهای اجتماعی امامیان در بغداد و همچنین تکاپوی علمی نوبختیان در طرح عقاید شیعی و در مواردی تعرض به مؤلفههای فکری اصحاب حدیث،۵ باعث واکنش اصحاب حدیث بغداد، بهویژه حنبلیان، در قبال شیعیان و امامیه شد. آنان به زعم خود با انگیزه احیای سنت و مبارزه با بدعت با امامیان درگیر و آشوبهای متعددی را ایجاد کردند.
عالم مطرح حدیثگرای بغداد در این دوره ابوبکر خلال (م ۳۱۱) از شاگردان با واسطه احمد بن حنبل و صاحب کتاب السنه است که نقش مؤثری در مناسبات عقیدتی و نظری اهل حدیث با امامیه