وعید به آتش است.۱
یکى دیگر از مطالب مطرح در احادیث، مفارقت روح ایمان از مرتکب کبیره و به بیان دیگر، سلب ایمان از مرتکب کبیره ـ و برطبق برخى احادیث، حتى از مرتکب صغیره ـ است.۲ با توجه به اینکه شمارى از احادیث مربوط، در بحث موافات گذشت، در اینجا به دو حدیث دیگر بسنده مىکنیم:
۰.عن ابنِ بُکَیرٍ قَالَ قُلتُ لِأَبِىجَعفَرٍ علیه السلام: فِى قَولِ رَسُولِ اﷲ صلی الله علیه و آله: إِذَا زَنَى الرَّجُلُ فَارَقَهُ رُوحُ الْإِیمَانِ قَالَ: هُوَ قَوْلُهُ: «وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» ذَاکَ الَّذِى یفَارِقُهُ.۳
۰.عَن محمد بنِ حَکِیمٍ قَالَ قُلتُ لِأَبِىالحَسَنِ علیه السلام: الکَبَائِرُ تُخرِجُ مِنَ الإِیمَانِ فَقَالَ: نَعَم وَ مَا دُونَ الکَبَائِرِ.۴
بر اساس احادیث کافى، اصرار بر گناه کوچک موجب الحاق آن به گناه بزرگ مىشود.۵ مفاد احادیث «باب اسْتِصْغَار الذَّنْب»، ضرورت خوددارى از سَبُک شمردن هر نوع گناهى است.۶
۱۴. اسما و احکام
اسما و احکام، از مباحث مهم کلامى و فرقهشناختى است. مقصود از این بحث آن است که هر مکلفى، بنابر عقیده و عمل خود، مستحق چه نام و احکام دنیوى و اخروى است. در این آموزه، درباره مرتکب گناه بزرگ دیدگاههاى متفاوتى وجود دارد که یکى از نقاط افتراق برخى فرقهها ـ بهویژه خوارج و معتزله ـ از دیگر فرقههاست. خاستگاه اختلاف نیز در تعریف ویژه هر فرقه از مفهوم ایمان نهفته است. بنابر دادههاى منابع کلامى، اطلاق فاسق بر مرتکب گناه بزرگ، مورد اتفاق فرقههاى اسلامى است؛ اما در باب اطلاق نام کافر یا مؤمن، اختلاف وجود دارد.
سه دیدگاه عمده در این باره پدید آمده است. از نظر بیشتر خوارج، مرتکب گناه بزرگ، کافر نامیده مىشود. از نظر معتزله، مرتکب گناه بزرگ، نه مؤمن است نه کافر؛ بلکه در وضعیتى میان ایمان و