363
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

معرفت فطرى نیست، بلکه معرفت همراه اعتراف و شناخت، با التزام به لوازم آن مقصود است؛ یعنى تصدیق خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امامت امامان علیهم السلام (به عنوان بخشى از ما جاء به النبى). این تبیین از خداشناسى، همان انگاره حدیثىِ ایمان است. شاهد این مطلب حدیث دیگر همان باب است که در آن، لوازم معرفت اﷲ، مؤلفه‏هاى ایمان معرفی شده است: «لَایَکُونُ العَبدُ مُؤمِناً حَتَّى یَعرِفَ اﷲ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ کُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ یَرُدَّ إِلَیهِ وَ یُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ: کَیفَ یَعْرِفُ الآخِرَ وَ هُوَ یَجهَلُ الْأَوَّلَ».۱

از این روى، میان دو دسته از احادیث یاد شده، ناسازگارى وجود ندارد.

دو. کفار، در بسیارى از افعال، مطیع خدا هستند

سه. کفار، بر این معرفت و طاعت، در دنیا پاداش مى‏بینند

بررسى این دو آموزه اختلافى بر پایه احادیث، دشوار مى‏نماید؛ زیرا از یک سو در کافى‏ احادیث متعددى هست که ثبوت ثواب را بر ایمان به معناى خاص آن ـ و نه حتى اسلام ـ وابسته شمرده‏اند؛ مانند این حدیث «الْإِسْلَامُ یُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ تُسْتَحَلُّ بِهِ الْفُرُوجُ وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِیمَانِ».۲

یا احادیثى که قبولى اعمال را به معرفت کامل، ایمان، تقوا و اخلاص مشروط نموده‏اند؛ مانند دو حدیث زیر:

۰.إِنَّکُم لَاتَکُونُونَ صَالِحِینَ حَتَّى تَعرِفُوا وَ لَاتَعرِفُوا حَتَّى تُصَدِّقُوا وَ لَاتُصَدِّقُوا حَتَّى تُسَلِّمُوا أَبوَاباً أَربَعَةً لَایُصلُحُ أَوَّلُهَا إِلَّا بآخِرِهَا ضَلَّ أَصحَابُ الثَّلَاثَةِ وَ تَاهُوا تَیهاً بَعِیداً إِنَّ اﷲ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَایقبَلُ إِلَّا العَمَلَ الصَّالِحَ وَ لَایقبَلُ اﷲ إِلَّا الوَفَاءَ بِالشُّرُوطِ وَ العُهُودِ فَمَن وَفَى ﷲ عزّ و جلّ بِشَرطِهِ وَ استَعمَلَ مَا وَصَفَ فِى عَهدِهِ نَالَ مَا عِندَهُ وَ استَکمَلَ مَا وَعَدَهُ... إِنَّهُ مَن أَتَى البُیوتَ مِن أَبوَابِهَا اهتَدَى وَ مَن أَخَذَ فِى غَیرِهَا سَلَکَ طَرِیقَ الرَّدَى وَصَلَ اﷲ طَاعَةَ وَلِیِّ أَمرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ فَمَن تَرَکَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ لَمْ یَطِعِ اﷲ وَ لَارَسُولَهُ وَ هُوَ الْإِقْرَارُ بِمَا أُنْزِلَ مِنْ عِندِ اﷲ.۳

۰.تَزَوَّدُوا مِنهَا الَّذِى أَکرَمَکُمُ اﷲ بِهِ مِنَ التَّقوَى وَ العَمَلِ الصَّالِحِ فَإِنَّهُ لَایصِلُ إِلَى اﷲ مِن أَعمَالِ العِبَادِ إِلَّا مَا خَلَصَ مِنهَا وَ لَایتَقَبَّلُ اﷲ إِلَّا مِنَ المُتَّقِینَ وَ قَد أَخبَرَکُمُ اﷲ عَن مَنَازِلِ مَن آمَنَ وَ

1.. همان، ح۲. در این زمینه، به ادلۀ تمایز اسلام و ایمان نیز مى‏توان استناد کرد. بحث اسلام و ایمان، در ادامۀ نوشتار خواهد آمد.

2.. همان، ج۲، ص۲۴، ح۱ (بَابُ أَنَّ الْإِسْلَامَ یحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ أَنَّ الثَّوَابَ عَلَى الْإِیمَانِ).

3.. همان، ج۱، ص۱۸۱، ح۶ (بابُ مَعرِفَة الإِمامِ وَ الرَّد إلَیهِ).


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
362

۰.إجمَاعُ الْأَلْسُنِ عَلَیهِ بِالْوَحْدَانِیَّةِ کَقَوْلِهِ تَعَالَى: (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیقُولُنَّ اﷲ).۱

هم آن حضرت در حدیث دیگرى مى‏فرماید: «عَارِفٌ بِالمَجهُولِ مَعرُوفٌ عِند کُلِّ جَاهِل».۲

ملا صالح مازندرانى ذیل حدیثى که معرفت را صُنع خدا مى‏داند،۳ نوشته است:

احادیث بسیارى در این معنا روایت شده که از کثرت به تواتر معنوى رسیده‏اند. بخشى از آنها در التوحید صدوق رحمه الله و بخشى در المحاسن‏ برقى رضی الله عنه و برخى در دیگر کتاب‏هاى معتبر مذکور است و بر اساس منطوق و مفهوم، دلالت دارند که شناخت خداوند متعال، توقیفى است و بندگان به تحصیل آن با نظر و استدلال، مکلف نیستند و بیان و تعریف به عهده خداست.۴

بنابراین، اگر این دسته از ادله را لحاظ کنیم، با توجه به همگانى و فراگیر بودن معرفت فطرى (یعنى معرفتى که بر پایه آیه میثاق، عرضه آن به انسان‏ها، به منظور اتمام حجت الهى بر ایشان بوده است)۵ مى‏توان گفت که کفار نیز حامل درجه‏اى از خداشناسى‌اند.۶ از سوى دیگر، در برخى از احادیث‏ الکافى‏ معرفت خداوند، به ترکیبى از شناخت و تصدیق و تسلیم نسبت به مجموعه‏اى از معارف ایمانى، یعنی خداى سبحان، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام، اطلاق شده است. نمونه این متون، حدیث زیر است:

۰.عَن أَبِى حَمزَةَ قَالَ: قَالَ لِى أَبوجَعفَرٍ علیه السلام: إِنَّمَا یَعبُدُاﷲ مَن یعرِفُ اﷲ فَأَمَّا مَن لَا یعرِفُ اﷲ فَإِنَّمَا یعبُدُهُ هَکَذَا ضلَالًا قُلتُ: جُعِلتُ فِدَاکَ فَمَا مَعرِفَةُ اﷲ؟ قَالَ: تَصدِیقُ اﷲ عزّ و جلّ وَ تَصدِیقُ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ مُوَالَاةُ عَلِیٍّ علیه السلام وَ الِائتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الهُدَى علیهم السلام وَ البَرَاءَةُ إِلَى اﷲ عزّ و جلّ مِن عَدُوِّهِم هَکَذَا یُعرَفُ اﷲ عزّ و جلّ.۷

طبعاً اگر این دسته احادیث را در نظر بگیریم، نمى‏توان از خداشناسى کافران سخن گفت؛ اما به نظر مى‏رسد که مراد از معرفت در این احادیث، شناخت و آگاهى صرف نسبت به خداوند، موضوع

1.. همان، ج ۱، ص۱۱۸.

2.. همان، ص۹۱، ح۲.

3.. ذیل حدیث «عن محمد بْنِ حکیمٍ قَال قُلْتُ لِأَبِى عبداﷲ علیه السلام: الْمَعْرِفَةُ مِنْ صُنْعِ مَنْ هِى؟ قَال: مِنْ صُنْعِ اﷲ لَیس لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ» (کلینی، همان، ج ۱، ص۱۶۳).

4.. ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافى، ج۵، ص۴۸. وى بر این پایه، دیدگاه نظرى بودن معرفت اﷲ را باطل دانسته است.

5.. «أَن تَقُولُواْ یوْمَ الْقِیمَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذَا غفِلِینَ» (ر.ک: اعراف: ۱۷۲).

6.. براى مطالعه دربارۀ معرفت فطرى خدا، ر.ک: محمدباقر ملکى میانجى، توحید الإمامیه؛ رضا برنجکار، معرفت فطرى خدا.

7.. کلینی، کافى، ج۱، ص۱۸۰، ح۱. براى موارد دیگر، ر.ک: همان، ص۱۸۰، ح۱ (باب معرفة الإمام و الرد إلیه).

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39134
صفحه از 657
پرینت  ارسال به