«بَابُ أَنَّهُ لَایعْرَفُ إِلَّا بِه» راه خداشناسى را به معرفت خدا با خدا منحصر کرده است.۱ «بَابُ الْهِدَایةِ أَنَّهَا مِن اﷲ عزّ و جلّ» و «بَابُ الْبَیانِ و التَّعْرِیفِ و لُزُومِ الْحُجَّه»، خداشناسى را فعل و صُنع خدا دانسته است.۲ امام صادق علیه السلام در حدیثى مىفرماید: «إِنَّ اﷲ احتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِمَا آتَاهُم و عَرَّفَهُم».۳
از آن حضرت رسیده است: «لَیس ﷲ عَلَى خَلقِهِ أَن یعرِفُوا و لِلخَلقِ عَلَى اﷲ أَن یعَرِّفَهُم و ﷲ عَلَى الخَلقِ إِذَا عَرَّفَهُم أَن یقبَلُوا».۴
میرزا رفیعا قزوینى در ذیل حدیث پیشگفته نوشته است:
یعنى معرفت بر ایشان واجب نیست؛ زیرا معرفت، صُنع خداست، نه کار آنان. شیخ انصارى نیز شناخت خدا پیش از تعریف الهى را غیر ممکن دانسته است.۵ احادیثى که در ابواب مربوط به عوالم پیشین، مانند «بَابُ فِطرَةِ الخَلقِ عَلَى التَّوحِید»، «بَابُ کَیفَ أَجَابُوا وَ هُم ذَرٌّ»، «بَابُ طِینَةِ المُؤمِنِ وَ الکَافِر» و «بَابٌ فِى أَنَّ الصِّبغَةَ هِی الْإِسْلَام» که در کتاب ایمان و کفر کافى آمدهاند نیز بیانگر فطرى بودن خداشناسى و توحیدند.۶
۰.عن عَبدِاﷲ بنِ سِنَانٍ عَن أَبِىعَبدِاﷲ علیه السلام قَالَ: سَأَلتُهُ عَن قَولِ اﷲ عزّ و جلّ: (فِطْرَتَ اﷲ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها)۷ مَا تِلکَ الفِطرَةُ قَالَ: هِی الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اﷲ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ (أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ)۸ وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِرُ.۹
زراره مىگوید: از امام صادق علیه السلام درباره آیه (فِطْرَتَ اﷲ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها) پرسیدم؛ فرمود: «فَطَرَهُم جَمِیعاً عَلَى التَّوحِیدِ».۱۰
در ابواب و مواضع دیگرى از کتاب توحید کافى نیز در این باره، احادیثى به چشم مىخورد. ابوهاشم جعفرى مىگوید: از امام جواد علیه السلام درباره معناى واحد پرسیدم؛ فرمود:
1.. ر.ک: کلینی، همان، ج۱، ص۸۵.
2.. ر.ک: همان، ص۱۶۲ و ۱۶۵.
3.. همان، ص۱۶۳، ح۱.
4.. همان، ص۱۶۴، ح۱.
5.. حسینی عاملی، الحاشیة على اصول الکافى، ص۵۱۵.
6.. دیدگاه شیخ مفید دربارۀ معناى فطرت توحید در تصحیح اعتقادات الإمامیه (ص ۶۰) و المسائل السرویه (ص ۴۷) و دربارۀ احادیث عوالم پیشین، در المسائل السرویه (ص ۳۷ و ۵۲) ملاحظه کنید.
7.. روم: ۳۰.
8.. اعراف: ۱۷۲.
9.. کلینی، الکافى، ج۲، ص۱۲، ح۲.
10.. همان، ح۳.