361
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

«بَابُ أَنَّهُ لَایعْرَفُ إِلَّا بِه» راه خداشناسى را به معرفت خدا با خدا منحصر کرده است.۱ «بَابُ الْهِدَایةِ أَنَّهَا مِن اﷲ عزّ و جلّ» و «بَابُ الْبَیانِ و التَّعْرِیفِ و لُزُومِ الْحُجَّه»، خداشناسى را فعل و صُنع خدا دانسته است.۲ امام صادق علیه السلام در حدیثى مى‏فرماید: «إِنَّ اﷲ احتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِمَا آتَاهُم و عَرَّفَهُم».۳

از آن حضرت رسیده است: «لَیس ﷲ عَلَى خَلقِهِ أَن یعرِفُوا و لِلخَلقِ عَلَى اﷲ أَن یعَرِّفَهُم و ﷲ عَلَى الخَلقِ إِذَا عَرَّفَهُم أَن یقبَلُوا».۴

میرزا رفیعا قزوینى در ذیل حدیث پیش‌گفته نوشته است:

یعنى معرفت بر ایشان واجب نیست؛ زیرا معرفت، صُنع خداست، نه کار آنان. شیخ انصارى نیز شناخت خدا پیش از تعریف الهى را غیر ممکن دانسته است.۵ احادیثى که در ابواب مربوط به عوالم پیشین، مانند «بَابُ فِطرَةِ الخَلقِ عَلَى التَّوحِید»، «بَابُ کَیفَ أَجَابُوا وَ هُم ذَرٌّ»، «بَابُ طِینَةِ المُؤمِنِ وَ الکَافِر» و «بَابٌ فِى أَنَّ الصِّبغَةَ هِی الْإِسْلَام» که در کتاب ایمان و کفر کافى‏ آمده‏اند نیز بیانگر فطرى بودن خداشناسى و توحیدند.۶

۰.عن عَبدِاﷲ بنِ سِنَانٍ عَن أَبِى‌عَبدِاﷲ علیه السلام قَالَ: سَأَلتُهُ عَن قَولِ اﷲ عزّ و جلّ: (فِطْرَتَ اﷲ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها)۷ مَا تِلکَ الفِطرَةُ قَالَ: هِی الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اﷲ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ (أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ)۸ وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِرُ.۹

زراره مى‏گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آیه‏ (فِطْرَتَ اﷲ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها) پرسیدم؛ فرمود: «فَطَرَهُم جَمِیعاً عَلَى التَّوحِیدِ».۱۰

در ابواب و مواضع دیگرى از کتاب توحید کافى‏ نیز در این باره، احادیثى به چشم مى‏خورد. ابوهاشم جعفرى مى‏گوید: از امام جواد علیه السلام درباره معناى واحد پرسیدم؛ فرمود:

1.. ر.ک: کلینی، همان، ج۱، ص۸۵.

2.. ر.ک: همان، ص۱۶۲ و ۱۶۵.

3.. همان، ص۱۶۳، ح۱.

4.. همان، ص۱۶۴، ح۱.

5.. حسینی عاملی، الحاشیة على اصول الکافى، ص۵۱۵.

6.. دیدگاه شیخ مفید دربارۀ معناى فطرت توحید در تصحیح اعتقادات الإمامیه (ص ۶۰) و المسائل السرویه (ص ۴۷) و دربارۀ احادیث عوالم پیشین، در المسائل السرویه (ص ۳۷ و ۵۲) ملاحظه کنید.

7.. روم: ۳۰.

8.. اعراف: ۱۷۲.

9.. کلینی، الکافى، ج۲، ص۱۲، ح۲.

10.. همان، ح۳.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
360

براى بررسى اختلافات مفید با نوبختیان در این موضوع، لازم است که آموزه‏هاى اختلافى را از هم تفکیک و هریک را جداگانه بررسی کنیم. چنان‌که یاد شد، نوبختیان، بر خلاف دیدگاه شیخ مفید، به سه گزاره کلامى زیر اعتقاد دارند:

یک. بسیارى از کفار به خداى متعال شناخت دارند

به نظر مى‏رسد که درباره شناخت خداى متعال در متون دینى، با دو دسته نصوص روبه‌رو هستیم. در بسیارى از آیات قرآن کریم‏۱ و احادیث‏ الکافى ـ و منابع‏دیگر ـ «معرفت اﷲ» امرى فطرى و موهوبى شمرده شده است. بر پایه آموزه معرفت فطرى مى‏توان گفت که کفار نیز به خدا شناخت دارند؛ زیرا اصولاً ایمان یا کفر به خداوند، متأخّر از شناخت اوست.۲ خداى منان، با اعطاى معرفت فطرى به انسان‏ها ایشان را از کسب و تحصیل آن بى‌نیاز کرده و فقط ایمان به خود را موضوع تکلیف قرار داده است. به دیگر سخن، از منظر متون دینى، تعریف خدا (/ هدایت) فعل و صنع خداست و پذیرش و التزام به آن (/ اهتدا / ایمان) یا نپذیرفتن آن (/ کفر)، فعل اختیارى انسان است.۳

با توجه به فراوانى احادیث‏ کافى‏ در این زمینه، ابواب مربوط به موضوع را با نمونه‏هایى از احادیث نشان مى‏دهیم:

1.. مانند: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اﷲ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اﷲ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ» (روم: ۳۰)؛ «إِنَّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ اما شاکراً وَ اما کفُوراً» (انسان: ۳).

2.. در این باره، در بحث احکام و اسما، سخنى از صاحب المیزان خواهد آمد.

3.. ایمان، به معناى تصدیق و التزام، و کفر، به معناى انکار یک شى‏ء پس از حصول شناخت به آن صورت مى‏پذیرد. از همین رو، ممکن است انکار یک حقیقت، پس از یقین به حقانیت آن باشد. آن گونه که در قرآن کریم آمده است: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ* وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ» (نمل: ۱۳ و ۱۴).
در حدیثى نیز به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است: «لَوْ أَنَّ الْعِبَاد إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا و لَمْ یجْحَدُوا لَمْ یکفُرُوا لَهُ» (کلینی، کافى، ج۲، ص۳۹۹، ح۳). در حدیث دیگرى نیز کفر، به انکار مشروط شده است (همان، ج۲، ص۳۸۸، ح۱۹؛ نیز، ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۵۶، «باب جملة مما یثبت به الکفر و الایمان»). حدیث زیر، دربارۀ معناشناسى مفاهیم: ایمان، کفر، شرک، ضلال، معرفت و جهل ـ که به حوزۀ معنایى ایمان تعلق دارند ـ ، شایان توجه است: «إِنَّ اﷲ عزّ و جلّ نَصَبَ عَلِیاً علیه السلام عَلَماً بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ کانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکرَهُ کانَ کافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ کانَ ضَالًاّ وَ مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شَیئاً کانَ مُشْرِکاً وَ مَنْ جَاءَ بِولَایتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ جَاءَ بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ النَّارَ» (کلینی، کافى، ج۲، ص۳۸۸، ح۲۰).

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39234
صفحه از 657
پرینت  ارسال به