343
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

به نظر مى‏رسد با توجه به احادیث‏ کافى‏ (و دیگر متون دینى) در درستىِ دیدگاه شیخ مفید و جمهور امامیه در این مسئله نباید تردید کرد. در این متون، با تعابیرى مانند: جعل، اختیار، اصطفا، اختصاص، ارتضا، انتجاب و اتخاذ، بر موهوبى و تفضلى بودن مقام خلافت و حجیت الهى ـ اعم از نبوت و امامت ـ تصریح شده است. با توجه به کثرت روایات‏ کافى‏ در این زمینه، به ذکر چند نمونه بسنده مى‏کنیم.

امام محمد باقر علیه السلام در تفسیر آیه‏ «فَقَدْ آتَینا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً»۱ فرمود:

جَعَل مِنهُم الرُّسُلَ و الأنبِیاءَ و الأئِمَّةَ فَکَیفَ یُقِرُّونَ فى آلِ إبراهِیمَ علیه السلام و یِنکِرُونَهِ فى آلِ مُحَمّد صلی الله علیه و آله؟ قال: قُلت‏ (وَ آتَیناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً)؟ قال: المُلکُ العَظیمُ أن جَعَلَ فیهِم أئِمَّةً، مَن أَطاعَهُم أطاعَ اﷲ و مَن عَصاهُم عَصَى اﷲ.۲

آن حضرت در حدیثى دیگر مى‏فرماید:

۰.إنَّ اﷲ اتَّخَذَ إبراهیمَ عَبداً قَبل أن یتَّخِذَه نَبِیّاً، و اتَّخَذَه نَبِیاً قَبل أن یتَّخِذَه رَسُولاً، و اتَّخَذَه رَسُولاً قَبل أن یتَّخِذَه خَلیلاً، و اتَّخَذَه خَلیلاً قَبل أن یتَّخِذَه إماماً. فَلَمّا جَمَع لَه هذِه الأشیاءَ و قَبَض یَدَهُ قال لَه: یا إبراهیمُ‏ (إِنِّی جاعِلُك لِلنَّاسِ إِماماً).۳

از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

۰.إنَّ اﷲ عزّ و جلّ أوضَحَ بِأئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَیتِ نَبِیِّنا عَن دینِهِ... لِأنَّ اﷲ ـ تَبارَکَ وَ تَعالى ـ نَصَبَ الإمامَ عَلَماً لِخَلقِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً عَلى أهلِ مَوادِّهِ و عالَمِهِ... فَلَم ‌یزَلِ اﷲ ـ تَبارَکَ و تَعالى ـ یختارُهُم لِخَلقِهِ مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السلام مِن عَقِبِ کُلِّ إمامٍ یصطَفیهِم لِذلِکَ وَ یجتَبیهِم وَ یرضى بِهِم لِخَلقِهِ وَ یرتَضیهِم کُلَّ ما مَضى مِنهُم إمامٌ نَصَبَ لِخَلقِهِ مِن عَقِبِهِ إماماً عَلَماً... جَرَت بِذلِکَ فیهِم مَقادیرُ اﷲ عَلى مَحتُومِها فَالإمامُ هُوَ المُنتَجَبُ المُرتَضى و الهادى المُنتَجى و القائِمُ المُرتَجى اصطَفاهُ اﷲ‏ بِذلِکَ وَ اصطَنَعَهُ عَلى عَینِهِ فى الذَّرِّ حینَ ذَرَأهُ و فى البَرِیّةِ حینَ بَرَأهُ ظِلًاّ قَبلَ خَلقِ نَسَمَةٍ عَن یمینِ عَرشِهِ مَحبُوّاً بِالحِکمَةِ فى عِلمِ الغَیبِ عِندَهُ

1.. نساء: ۵۴.

2.. کلینی، کافى، ج۱، ص۲۰۶، ح۵.

3.. بقره: ۱۲۴.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
342

روشن شدن میزان هماهنگى و انطباق هریک از آموزه‏هاى اختلافى با متون حدیثى (البته در چارچوب این مجال و مکتوب)، مواضع کلامى ثقة الاسلام کلینى هم ـ آن‌گونه که در متن‏ کافی‏ بازتاب یافته ـ دانسته شود.۱ چنان‌که یاد شد، مستند آراى نوبختیان، گزارش‏هاى شیخ مفید از ایشان است.۲ ترتیب طرح مسائل، به ترتیب عرضه آنها در أوائل المقالات‏ است.

۱. استحقاقى یا تفضلى بودن نبوت و امامت‏

شیخ مفید دیدگاه خود را در این زمینه در دو گفتار از گفتارهاى‏ أوائل المقالات تبیین کرده است که با توجه به یکسان بودن دیدگاه وى در باب نبوت و امامت، یک‏جا به نقل دیدگاه وى مى‏پردازیم. از منظر وى، نبوت و امامت، تفضل خدا بر انسانى است که خداوند متعال او را به دلیل علم خود به عاقبت پسندیده او و گردآمدن صفاتى که بنا به حکمت، موجب نبوت است، به کرامت خود، ویژه ساخته است. بنابراین، اصل نبوت و امامت، تفضل خداست؛ اما تعظیم و بزرگ‏داشت شخص نبى یا امام، به دلیل تحمل بار نبوت یا امامت و مفروض الطاعة بودن آنان، استحقاقى است. بنا به گزارش شیخ مفید، این مطلب، دیدگاه جمهور امامیه و همه فقیهان و محدثان ایشان است و جمهور معتزله و تمام اصحاب حدیث بر این نظرند؛ اما اصحاب تناسخ و نوبختیان و پیروان آنان مخالف این دیدگاه‌اند.۳

1.. فرضیۀ مشهورى در برخى آثار خاورپژوهان مطرح است که نوبختیان در مباحث کلامى، گرایشى اعتزالى داشته‏اند (ر.ک: مادلونگ، مکتب‏ها و فرقه‏هاى اسلامى در سده‏هاى میانه، ص۱۲۲؛ مکدرموت، اندیشه‏هاى کلامى شیخ مفید، ص۳۰). امید است نوشتار حاضر، به محک خوردن این فرضیه نیز مدد رسانَد.

2.. دربارۀ شیوۀ گزارش مفید باید یادآور شد که وى در اغلب موارد - طبعاً به دلیل رواج آرا و در دسترس‏بودن آثار متکلمان آل‏نوبخت - دیدگاه مشخصى را به آنان نسبت مى‏دهد. در بحث گردآورى قرآن کریم، دیدگاه آنان را به قرار مسموع گزارش کرده است (شیخ مفید، أوائل المقالات، ص۸۰، گفتار ۵۹). در باب احوال پیامبران و امامان، پس از وفات مى‏گوید: «بلغنى عن بنى‏نوبخت خلاف فیه» (همان، ص۷۲، گفتار ۴۹). در باب مسئلۀ احکام ائمه نیز مى‏گوید که براى نوبختیان در این زمینه، دیدگاهى نمی‌شناسد که به‏طور قطع به ایشان قابل انتساب باشد، نمى‏شناسد: «لم‌أر لبنى نوبخت ـ رحمهم اﷲ ـ فیه ما أقطع على إضافته إلیهم على یقین بغیر ارتیاب» (همان، ص۶۶، گفتار ۳۹). این تنوع تعابیر در گزارش‏ها نشانۀ دقت مفید در نقل آراى نوبختیان است.

3.. شیخ مفید، أوائل المقالات، ص۶۳، گفتار ۳۵؛ نیز، ر.ک: ص۶۴، گفتار ۳۶). فضل اﷲ زنجانى در تعلیقات خود بر أوائل المقالات، ضمن گزارش دیدگاه‏هاى فیلسوفان مسلمان، یادآور شده است که فلاسفه اسلامى، نبوت را استحقاقى مى‏دانند و آل نوبخت، به دلیل اشتغال به علوم أوائل و مطالعه کتب فلسفى، گاه به برخى آراى مخالف آراى جمهور امامیه گراییده‏اند (ر.ک: شیخ مفید، همان، تعلیقات، ص۱۷۰). گفتنى است که این دیدگاه، در میان برخى معتزله نیز رایج بوده است. ابوالحسن اشعرى، در گزارشى با موضوع ابتدایى یا ثواب بودن نبوّت، به عباد (بن سلیمان) نسبت داده که نبوّت را جزاى اعمال انبیا مى‏دانسته است و جبایى (ظاهراً ابوعلى) را قائل به جواز ابتدایى بودن نبوّت شمرده است (ابوالحسن اشعرى، مقالات الاسلامیین، جزء ۲، ص۱۳). در شرح الاصول الخمسة (ص ۵۱۱) نیز از قول عباد دربارۀ طریق نبوّت آمده: «ان طریقها الجزاء على الأعمال». بنابراین، دربارۀ خاستگاه دیدگاه نوبختیان نمى‏توان نظر قطعى داد.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39099
صفحه از 657
پرینت  ارسال به