محدثان امامی سایر شهرها که به بغداد وارد میشدند، در منزل عالمان بغدادی جلسه نقل حدیث برپا میکردند.۱
شش. کتابها و آثار حدیثی تولید شده در بغداد (دوران غیبت)
در این بازهٔ زمانی آثار مهمی با همت محدثان بغدادی تولید شد. با توجه به آنکه مرکز حدیثی بغداد محل تلاقی و تعامل محدثان بزرگ امامیه از نواحی مختلف بلاد اسلامی بهویژه از دو حوزه حدیثی سترگ امامیه یعنی قم و کوفه به شمار میآمد، آثار تولیدشده حدیثی در این عصر هم شایان توجه است. با همافزایی عالمان امامی مجموعههای حدیثی ارزشمندی تدوین گردید که سوگمندانه امروزه همه آنها در دست نیست و در تلاطم حوادث زمانها از بین رفته است. البته عالمان بغدادی چون شیخ مفید با تألیف کتاب پر ارج امالی و نیز شاگردش شیخ طوسی با نگارش کتابهای تهذیب الاحکام، استبصار، امالی، مصباح المتهجد و الغیبه موفق شدند با بهرهگیری از آثار پیشینیان بغدادی بخشی از میراث حدیثی امامیه بغداد را ماندگار سازند. جدا از این آثار یاد شده، برخی از محصولات حدیثی بغدادیان تا سدههای میانی در دسترس عالمان امامی چون سید بن طاووس و علامه حلی قرار داشته است.۲
میدانیم که در بغداد دو دسته کتابهای جامعنگاری و تکنگاری در حوزه حدیث امامیه مدون شد. از آثار جامعنگاری میتوان از کتاب الجامع فی الفقه ابوعبداﷲ صفوانی نام برد۳ که احتمالاً احادیث فقهی را گردآوری کرده بود. تلعکبری، محدث سرشناس بغدادی، نیز کتاب الجوامع فی علوم الدین را نوشت و در بغداد بر شاگردانش قرائت کرد.۴ حسین بن بشر اسدی، از محدثان گمنام امامیه، ـ ظاهراً در بغداد ـ با جمعآوری احادیث مسند امام صادق علیه السلام، دست به تألیف کتاب مهم جامع المسانید زد که البته ناتمام ماند.۵ به احتمال بسیار این اثر در دسترس شیخ مفید بوده است.۶
1.. احمد بن ادریس اشعری قمی در منزل ابن همام اسکافی نقل حدیث داشته است و برخی از محدثان بزرگان امامی در آنجا از او حدیث شنیدهاند (طوسی، رجال، ص۴۱۱).
2.. برای نمونه، ابن طاووس کتاب مهم تأویل ما نزل القرآن ابن حجام و کتاب امالی ابوالمفضل شیبانی را در اختیار داشته است(کلبرگ، کتابخانۀ ابن طاووس، ص۱۸۴و۵۷۷) همچنین برخی از آثار ابن جنید در دسترس علامه حلی بوده است.
3.. نجاشی، رجال، ص ۳۹۳.
4.. همان ، ص۴۳۹؛ نجاشی ـ ظاهراً در دوران نوجوانی ـ در مجلس قرائت این کتاب در منزل وی حضور داشته است (همان).
5.. ابن حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۷۵.
6.. برخی از روایات وی را، شیخ مفید با دو واسطه نقل کرده است (طوسی، امالی، ص۲۲۳). همچنین بنابر گزارش نویسندۀ کتاب رجال الشیعة الامامیه شیخ مفید وی را توثیق کرده است (ابن حجر، همان).