317
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

غلوستیز قمی‏اش نگاشته است. فرزند او احمد بن ‏حسین با نگارش کتاب الضعفاء فی‏الرجال۱ بیش از پیش به روش رجال‏شناسی قمیان توجه نشان داد. او علاوه بر فراگیری دانش حدیث نزد پدر (شاگرد برجسته مشایخ قم) در نزد برخی از حدیث‌گرایان قمی مانند حسن بن ‏محمد بن ‏بندار نیز دانش آموخته است.۲ از این رو، وی در کتاب رجالش بسیاری از راویان امامیه را به سبب اتهاماتی چون غلو یا نقل از ضعفا و مجاهیل سلب اعتبار کرد. همچنین به نظر می‏رسد ابن ‏نوح سیرافی، شاگرد قمی‏های مقیم بغداد، در جرح و تعدیل راویان امامی، از دیدگاه رجال‏شناسی قمی‏ها متأثر بوده تا جایی که وی اغلب استثنائات ابن ‏ولید در رجال نوادر الحکمه را پذیرفته و او را در این سنجش مصیب دانسته است.۳

نجاشی نیز ظاهراً از اثرگذاری قمی‏ها دور نمانده و همانند ابن ‏غضائری از منهج و روشِ رجال‌شناسان قمی پیروی می‏کرده است.۴ کسانی چون شیخ ‏مفید، حسین بن ‏عبیداﷲ غضائری و ابن‏ نوح سیرافی حلقه ارتباطی نجاشی با مشایخ قمی بودند؛ به‌ویژه وی کتاب رجالی استاد خویش ابن‏ سیرافی را با عنوان المصابیح فی ذکر من روی عن الائمة علیهم السلام لکل امام در اختیار داشته است.۵ همچنین با احمد بن‏حسین بن ‏عبیداﷲ غضائری هم‌نشین و مرتبط بوده است.۶ افزون بر این، او با ابن ‏ابی‌جید قمی، شاگرد و ناشر منقولات ابن ‏ولید در بغداد،۷ ارتباط داشته و در فهرست خویش فراوان به اقوال وی توجه نشان داده است.۸ نکته درخور توجه اینکه بغدادیان تنها در جهت‏گیری کلی و در مبانی رجال‏شناسی به قمیان تمایل نشان می‏دادند. ولی به صورت مصداقی و موردی در ارزیابی بعضی از راویان میان رجال‏شناسان این دو مرکز اختلافاتی یافت می‏شود.۹

1.. تهرانی، الذریعه، ج۱۰، ص۸۸.

2.. ابن ‏غضائری، رجال، ص۹۴.

3.. نجاشی، همان، ص۳۴۸.

4.. نجاشی همانند ابن‏ غضائری، جعفر بن ‏محمد بن ‏مالک فزاری کوفی را که محدثی موثق بوده ضعیف و فاسدالمذهب و الروایه معرفی کرده و حتی به ابن ‏همام اسکافی محدث برجسته بغدادی به سبب نقل روایات و آثار کوفی خرده گرفته است (نجاشی، همان، ص۱۲۲).

5.. نجاشی، رجال، ص۸۶.

6.. برای نمونه، نجاشی به همراه ابوالحسن ابلی با ابن‏ غضائری دیدار کرده است. (نجاشی، همان، ص۲۶۹) یا نجاشی به همراه احمد بن ‏حسین غضائری بر حسین بن ‏عبیداﷲ غضائری قرائت کرده است. او در این باره می‏نویسد: «قراته انا و احمد بن‏الحسین رحمه الله علی ابیه» (نجاشی، همان، ص ۸۳) اعتماد نجاشی به احمد بن ‏حسین غضائری به قدری بود که با استناد به سخن ابن ‏‏غضائری، جعفر بن ‏محمد فزاری را تضعیف می‏کند. (همان، ص۱۲۲).

7.. طوسی، رجال، ص۴۳۹.

8.. نجاشی، رجال، ص۵۴، ۸۱، ۱۲۲، ۱۷۴، ۲۸۴، ۲۹۷ و ... .

9.. با آنکه قمیان محمد بن ‏ارومه قمی را به غلو متهم کرده بودند، ابن‏ غضائری منقولات وی را سالم تشخیص داده و ( کوشیده با استناد به نقل از یکی از مشایخ قمی‏اش از غلظت این اتهام بکاهد (ابن غضائری، رجال، ص۹۳ و ۹۴). همچنین ابن‏ غضائری سخن صدوق مبنی بر وضع دو اصل زید نرسی و زید زراد از سوی محمد بن ‏موسی السمان را اشبتاه می‏داند (همان، ص ۶۱ و ۶۲) با آنکه او با صدوق در تضعیف السمان هم‏عقیده است (همان، ص ۹۴ و ۹۵).


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
316

گرفته‏ است.۱ شیخ صدوق نیز علاوه بر تحدیث در بغداد، از برخی محدثان بغدادی همچون ابن‏ جعابی و ابن ‏اخی‏طاهر بهره برده است.۲

در سایه تعاملات حدیثی قم و بغداد، کانون حدیثی بغداد به‌تدریج از تفکر حدیثی قمیان اثر پذیرفت؛ تا بدانجا که دانشیان نورسیده بغدادی به فراگیری و آموزش کتاب‌های روایی قمی‏ها اهتمام می‏ورزیدند۳ یا حتی با استناد به منقولات مشایخ قمی، درباره دیدگاه‏های کلامی اصحاب نخستین اظهار نظر می‏کردند.۴ دانش رجال بغدادیان نیز پس از ارتباط با قمیان از دیدگاه رجال‌شناسی قم متأثر شد؛ زیرا مشایخ مهاجر قمی علاوه بر انتشار حدیث در بغداد، شیوه نقد و ارزیابی حدیث و معیارهای سنجشِ راویان را نیز به حدیث‌آموزان بغدادی ‏آموختند. از این رو، نسل پسینیِ دانشوران بغدادی تحت ‏تأثیر مبانی رجال‌شناسی قمیان به‏خصوص شاگردان و طیف ‏فکری ابن ‏ولید قمی قرار گرفته بودند. از شاخص‏ترین این افراد می‏توان به حسین ‏بن عبیداﷲ غضائری و فرزندش احمد بن ‏حسین اشاره کرد. البته از حسین بن ‏عبیداﷲ اظهار نظر صریحی درباره رجال‏ احادیث در دست نیست، ولی می‏دانیم او نزد شاگردان ابن ‏‏ولید قمی مانند ابن‏ قولویه، ابن ‏داوود قمی و احمد بن ‏محمد بن ‏ولید تعلیم دیده۵ و بسیار اثرگرفته از ابن ‏داوود قمی (محدث رجال‏شناس مقیم بغداد) بود تا جایی‏که در وصف استادش ابن داوود می‏گوید: «لم یرَ احداً احفظ منه و لا افقه و لا اعرف بالحدیث».۶ گفتنی است او وصی ابن ‏داوود نیز بوده است.۷ ابن‏غضائری کتاب‌های ابن ‏داوود از جمله دو کتاب الممدوحین و المذمومین و الحدیثین المختلفین در موضوع رجال‏شناسی و حدیث‏شناسی را در اختیار داشته است.۸ گمان می‏رود وی کتاب الرد علی الغلاة و المفوضه۹ را با اثرپذیری از مشایخ

1.. ابن‏ قولویه، کامل الزیارات، ص۲۴۵، ۲۶۱، ۳۲۳، ۳۳۸، ۳۴۴، ۳۴۵و۴۳۱.

2.. صدوق، امالی، ص۱۲۱، ۱۳۶، ۲۹۸، ۵۶۵ و ۵۶۶؛ همو، خصال، ص۳۰۳؛ همو، کمال‏الدین و تمام النعمه، ص۵۰۵.

3.. برای نمونه، مفید و ابن‏ غضائری کتاب‌ها و روایات ابن ‏داوود قمی را به شاگردانشان یاد می‏دادند (طوسی، فهرست، ص۲۱۱) یا ابن‏ غضائری کتاب کافی را در نزد بسیاری از شاگردان کلینی فرا گرفته بود. بعدها شیخ طوسی اکثر این کتاب را بر وی قرائت کرد (همان) و نیز مفید و ابن ‏غضائری از طریق ابن ‏قولویه قمی به آثار سعد بن ‏عبداﷲ اشعری و کلینی دست بافتند و آن‌گاه به شاگردانشان آموختند (نجاشی، رجال، ص ۱۷۸ و ۳۷۷). همچنین شیخ مفید اکثر قریب به اتفاق روایات کتاب المزار را از طریق استادش ابن ‏قولویه نقل کرده که بسیار جالب توجه است.

4.. مفید از طریق ابن‏ قولویه در نقد جسم‌انگاری هشام روایت نقل می‏نماید (مفید، الحکایات، ص۸۰ و ۸۱).

5.. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۴.

6.. نجاشی، رجال، ص۳۸۴.

7.. غضائری، شرح تکملة رسالة ابی‏غالب، ص۱۰۴.

8.. نجاشی، همان، ص ۹۵ و ۳۸۴.

9.. همان، ص۶۹.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39472
صفحه از 657
پرینت  ارسال به