میراث با مسافرتهای وی به بغداد،۱ بهویژه با برگزاری مجالس حدیثی در مسجد براثا۲ (پایگاه فرهنگی و اجتماعی شیعه) به دانشیان امامی منتقل شد.۳ گمان میرود سماعِ شیخ کلینی از او در بغداد روی داده است.۴
کوفیان در بغداد علاوه بر نشر و عرضه میراث حدیثی کوفه در بغداد، با برخی از محدثان دیگر مناطق امامینشین در این شهر ارتباط برقرار میکردند. برای نمونه،، بیشتر شاگردان عراقیِ شیخ کلینی –در روایت کتاب کافی ـ کوفیتباران مقیم بغداد بودند.۵
مراودات حدیثی میان بغداد و کوفه، تنها به حضور و فعالیتهای محدثان کوفی در بغداد منتهی نمیشد، بلکه گاه محدثان بغدادیتبار نیز برای استماع و اخذ حدیث رهسپار مرکز حدیثی کوفه میشدند. یکی از این افراد محمد بن همام اسکافی (۲۵۸ ـ ۳۳۶ق) راوی «کثیر الحدیث» و از برجستگان امامیه است که با محدثان کوفی در ارتباط بوده است.۶ همچنین هارون بن موسی تلْعکبری (د ۳۸۵ق) یکی از افراد پرتلاش در این عرصه به شمار میرود. وی افزون بر حدیثآموزی از کوفیتباران مقیم بغداد، با سفرهای متعدد به کوفه و فراگیری حدیث از مشایخ کوفی، بیش از دیگر بغدادیان در ارتباط حدیثی کوفه و بغداد نقش ایفا کرده است.۷
دو. تعامل جریان حدیثی بغداد با مدرسه حدیثی قم
پیشتر اشاره شد که در دوران حضور، محدثان قمی بخش مهمی از میراث امامی را در حوزه حدیثی بغداد فرا گرفتند و به قم منتقل کردند. اما پس از مدتی همزمان با قدرتگیری امیران و وزیران شیعی
1.. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص ۲۲۲.
2.. همان، ص۲۲۵.
3.. در این زمینه میتوان به حدیثآموزی افرادی چون ابن ابیزینب نعمانی و تلعکبری از او اشاره کرد (نعمانی، الغیبه، ص۳۲، ۳۴، ۴۱، ۴۲، ۵۹ و...؛ طوسی، همان).
4.. دربارۀ روایات کلینی از او ر.ک: کلینی، کافی، ج۵، ص۴، ۳۳۸ و ۵۱۰.
5.. کوفیانی که کتاب کافی را از کلینی فراگرفتهاند از این قرارند: احمد بن احمد کوفی، اسحاق بن حسن عقرانی (نجاشی، رجال، ص ۳۷۷ و ۷۴)، احمد بن ابراهیم صیمری کوفی، احمد بن علی بن سعید کوفی، ابوالمفضل شیبانی کوفی(طوسی، فهرست، ص۲۱۱)، ابوسعد کوفی، علی بن محمد بن عبدوس کوفی (ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۶، ص۲۹۷)، ابوغالب زراری کوفی (زراری، رساله ابی غالب، ص ۷۷و۷۸)، ابوعبداﷲ صفوانی کوفی (تهرانی، الذریعه، ج۱۸، ص۶۷).
6.. یکی از مهمترین مشایخ وی جعفر بن محمد بن مالک فزاری کوفی است. (نجاشی، رجال، ص ۱۲۲). همچنین وی روایاتی از محمد بن محمد بن رباح کوفی فرا گرفته بود (طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۱، ۳۴ و ۴۵).
7.. طوسی، رجال، ص۴۲۳، ۴۳۱ و ۴۳۲.