با حضور اصحاب سرشناس ائمه علیهم السلام در بغداد و برپایی جلسات علمی به همت آنان، این شهر به یکی از پایگاههای مهم فکری و اجتماعی امامیه مبدل شد. برای نمونه،، حاصل مجالس علمی هشام بن حکم در بغداد۱ تربیت اندیشورانی همچون محمد بن خلیل سکاک بغدادی و یونس بن عبدالرحمن ـ مولی آل یقطین مقیم بغداد ـ بوده است.۲ همچنین شخصیتهای حدیثگرایی مانند محمد بن ابیعمیر بغدادی از نزد محدثان مهاجر کوفی همچون عبدالرحمن بن حجاج دانش آموختهاند.۳ اصحاب امامیه، افزون بر مباحث علمی و پرورش شاگردان، مهمترین امور اجتماعی طائفه امامیه را نیز در بغداد پیگیری و در آنجا برای رفع مشکلات جامعه امامی و چالشهای عقیدتی پیشرو چارهجویی و تصمیمگیری میکردند. حتی درباره موضوعاتی اساسی همچون جانشینی امام هشتم علیه السلام، در بغداد به بحث و مذاکره میپرداختند.۴ در حالی که پیش از این (حدود سالهای ۱۰۰ تا ۱۷۰ق) عمده فعالیتهای علمی و اجتماعی و حتی سیاسی شیعیان، در کوفه پیگیری میشد.
دو. شکلگیری کانون حدیثی امامیه در بغداد (عضر حضور)
چنانکه اشاره شد، با انتقال محدثان کوفی به بغداد (همزمان با تأسیس بغداد) با تلاشهای علمی آنان و نیز فعالیتهای اصحاب بغدادیتبار،۵ کانون حدیثی بغداد پیریزی شد و هسته آغازین آن شکل گرفت. این کانون حدیثی در دهههای نخستین سده سوم هجری به اوج خود رسید. با شروع نفوذ امامیه و گسترش اندیشه آن، کمکم دستگاه خلافت نگران شد و فشارها بر گروههای شیعی آغاز گردید؛۶ تاجاییکه جریان کلامی امامیه در اواخر قرن دوم در بغداد بر اثر تنگناهای سیاسی به افول
1.. هشام بن حکم در اواخر عمرش (در دهههای پایانی سدۀ دوم هجری) در بغداد فعالیتهای علمی خویش را پی میگرفت (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۳۰-۵۳۵).
2.. نجاشی، رجال، ص ۳۲۸؛ طوسی، همان، ج۲، ص۸۱۸.
3.. نجاشی، رجال، ص۱۲و۲۳۷؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۴۶.
4.. پس از شهادت امام رضا علیه السلام در سال ۲۰۲ قمری بسیاری از اصحاب مهم ائمه مانند صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمن، ریان بن الصلت قمی، در منزل عبدالرحمن بن حجاج در محلۀ برکه زلزل (از محلات بغداد) برای آگاهی و گفتوگو دربارۀ جانشینی آن حضرت، گرد هم آمدند (مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۲۰؛ طبری، دلائل الامامه، ص ۳۸۸).
5.. در این خصوص میتوان به افرادی مانند یحیی بن حجاج کرخی، ابوالیسع کرخی بغدادی، قاسم بن عروۀ بغدادی اشاره کرد (نجاشی، همان، ص۲۹۳، ۳۱۴ و ۴۴۵).
6.. برای نمونه، محمد بن ابیعمیر مدتی را در زندان عباسیان گذراند و حتی تازیانه خورد (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۵؛ نجاشی، همان، ص۳۲۶).