289
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

نتیجه‌گیری

ابن قبه رازی از معتزلیان شیعه‌شده‌ای است که جایگاه متفاوتی نسبت به دیگر معتزلیان شیعه‌شده، مانند ابن راوندی و ابوعیسی وراق، در کلام امامیه دارد، به گونه‌ای که در میان این طیف از متکلمان، منابع رجالی و فهرستی امامیه بیشترین توجه را به ابن‏قبه داشته‌اند. شهرت کلامی ابن قبه به اندازه وراق و ابن راوندی نیست، ولی توجه منابع امامیه به ابن قبه فراتر از این دو متکلم نامدار معتزلی است. ابن‏قبه از نویسندگان بزرگ امامیه در دوران غیبت صغرا به شمار می‌رود. او ری را محل فعالیت‏های علمی خود قرار داده بود و در دفاع از آموزه‌های امامیه نه‏تنها در عرصه مناظره‏های علمی، که در عرصه نگارش‏های کلامی، آثار وزینی از خود برجای گذاشته است. شیخ صدوق بیشترین بهره را از آثار ابن قبه برده و در حقیقت می‏توان او را میراث‌دار آثار ابن قبه به شمار آورد. همچنین باید گفت توجه فزاینده بزرگان شیعی در قرن پنجم به رهیافت کلامی ابن قبه به‏طور کامل مشهود است؛ شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی همگی در آثار خود از نوشته‏های ابن قبه سود برده‌اند. هیچ‌یک از متکلمان شیعه نقد یا ردیه‌ای بر وی ننگاشته‏اند و فهرست‌نگاران امامیه نیز در دوره‏های مختلف از او به‌نیکی یاد کرده‌اند. نکته شایسته توجه اینکه متکلمان امامیه از نظریات وی در بحث امامت استفاده کرده‌اند و تراجم‌نگاران نیز تلاش‏های وی در بحث امامت را برجسته نموده‌اند. این توجه خاص، نشان از صاحب نظر بودن ابن قبه در این موضوع است که به نظر می‏رسد همین تلاش‏های وی در مباحث امامت و تبیین ساختار منظم و هماهنگ در بحث امامت باعث شده که مورد توجه متکلمان بغدادی قرار گیرد. تمرکز خاص ابن قبه بر مباحث امامت این احتمال را برجسته می‏کند که وی در اندیشه تشیع تنها بحث امامت را پذیرفته و در دیگر مباحث، همان آموزه‏های معتزلی را باور دارد؛ تمرکز اندیشه‌ها، آثار و مناظرات او در بحث امامت از این جهت تحلیل‌پذیر است. هم از این روست که در حوزه توحید و عدل تقریباً هیچ گزارشی از اندیشه‏های ابن قبه، در میراث کلامی متکلمان امامی و غیر امامی یافت نمی‏شود. ضمن اینکه چارچوبی که ابن قبه در بحث امامت عامه نیز ارائه کرده بی‌تناسب با ساختار امامتیِ معتزله نیست؛ به این معنا که مثلاً برای امام جایگاه ریاست عامه در دین و دنیا را توصیف می‌کند. توجه به آثار ابن قبه از این جهت اهمیت بسیار دارد. او ضمن تبیین مبانی امامیه در بحث امامت کوشیده آموزه‌های امامتی شیعه را در چارچوب بحث‌ های متکلمان معتزلی طرح کند. به همین دلیل، نگاه او به این بحث در مدرسه کلام امامیه در بغدادِ با گرایش معتزلی موردپسند واقع شده است. وجه مشترک میان ابن قبه و متکلمان بغداد در دوره بعد نگاه حداقلیِ آنان به بحث امامت است که لازمه موقعیت دفاعی آنان در مواجهه با مخالفان است.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
288

این چنین است:

۰.و قال شیخ من الامامیة: إنا لم نقل: إن الحجة من ولد فاطمة علیها السلام قولاً مطلقاً و قلناه بتقیید و شرائط، و لم نحتج لذلک بهذا الخبر فقط بل احتججنا به و بغیره، فأول ذلک أنا وجدنا النبی ـ صلی اللّٰه علیه وآله ـ قد خص من عترته أهل بیته أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین علیهم السلام بما خص به و دل على جلالة خطرهم و عظم شأنهم و علو حالهم عند اللّٰه ـ عزّ و جل ـ بما فعله بهم فی الموطن بعد الموطن و الموقف بعد الموقف مما شهرته تغنی عن ذکره بیننا و بین الزیدیة و دل اﷲ ـ تبارک وتعالى ـ على ما وصفناه من علو شأنهم بقوله: «إنما یرید اﷲ لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا» و بسورة هل أتى و ما یشاکل ذلک، فلما قدم صلی الله علیه و آله هذه الأمور و قرر عند أمته أنه لیس فی عترته من یتقدمهم فی المنزلة و الرفعة و لم یکن صلی الله علیه و آله ممن ینسب إلى المحاباة و لا ممن یولی و یقدم إلا على الدین علمنا أنهم علیه السلام نالوا ذلک منه استحقاقاً بما خصهم به، فلما قال بعد ذلک کله: «قد خلفت فیکم کتاب اللّٰه و عترتی» علمنا أنه عنى هؤلاء دون غیرهم لأنه لو کان هناک من عترته من له هذه المنزلة لخصه علیه السلام و نبه على مکانه و دل على موضعه لئلا یکون فعله بأمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین علیهم السلام محاباة و هذا واضح و الحمد للّٰه، ثم دلنا على أن الامام بعد أمیرالمؤمنین الحسن باستخلاف امیرالمؤمنین علیه السلام إیاه و اتباع أخیه له طوعاً.

مدرسی درباره تصحیح دو رساله دیگر ابن قبه یا مقابله با نسخه‏های دیگر به مطلبی اشاره نکرده، با این حال در رساله المسألة المفردة فی الامامه سه مورد تصحیح و در رساله النقض علی ابی الحسن علی بن احمد بن بشار هفت مورد تصحیح و دو مورد افتادگی متن، نسبت به نسخه تصحیح شده مرحوم غفاری، مشاهده می‏شود که به آنها نیز اشاره نشده است.

در پایان باید گفت که با توجه به مطالب پیش‏گفته، به نظر می‏رسد که مدرسی طباطبایی می‏توانست در استفاده از انگاره‏های ابن قبه، با دقت بیشتری عمل کند. آموزه‏های کلامی ابن قبه اگرچه شاهدی مناسب برای متقن‏کردن مباحث مطرح شده از سوی مؤلف را داراست، بی‏توجه به سیر جریان‌شناسی و شخصیت‌شناسی وی ـ که در این صورت می‏توانست شاهد را در برخی از موارد، با ادبار روبه‌رو کند ـ به فراموشی سپرده شده است. همان‏گونه که دیده شد مدرسی با پاره‏ای از متون ابن قبه برخوردی دوگانه داشته است. او در کنار برداشت‏های درست از اندیشه‏های ابن قبه، ارجاعات نادرستی نیز دارد و در واقع با یک‏سونگری از یکسان‏نگری بر کنار مانده و با حرکت در چارچوب نظریه خود برخورد غیر واقعی با اندیشه‏ها و آثار ابن قبه داشته است. از این ‏رو، بهتر است در تحلیل تاریخ تفکر شیعه، افزون بر برکناری از قضاوت‏های اعتقادی، شخصیت‏های علمی مورد نظر را با تمام آرا و اندیشه‏ها و فضای علمی مطالعه کرد. تنها در این صورت است که می‏توان تحلیلی متناسب با تاریخ فکری شیعی ارائه کرد؛ راهی که در یک نگاه کلان کتاب مکتب در فرایند تکامل فاصله بسیار با آن دارد.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39491
صفحه از 657
پرینت  ارسال به