از دیگر مباحث ناظر به عصمت امام این است که آیا امام در عصمت خود صاحب اختیار است یا اینکه شخص معصوم اختیاری از خود ندارد؟ ابن قبه در این باره نظر خاصی را مطرح نکرده، اما میتوان بر پایه اعتقاد او مبنی بر امامت استحقاقی و اینکه امام در پرتو استحقاق و شایستگی خود به این منصب رسیده۱ احتمال داد که او معتقد به اختیار برای معصوم است و امکان سلب اختیار را برای وی منتفی میداند. توجه به این نکته از آن رو لازم است که عصمت فرع اصل امامت است. زمانی که این اصل بر پایه شایستگی فردی و اختیار به افراد داده میشود و نه تفضّل، بدیهی است که عصمت امری اختیاری برای امام شمرده شود.
افزون بر علم و عصمت، یکی دیگر از ویژگیهایی که امام باید داشته باشد، لزوم نص است. ابن قبه نص را بر امام واجب عقلی میداند۲ و معتقد است یگانه راه اثبات امامت، نص میباشد. وی نص را نخستین عنصر اثبات امامت هر امام برمیشمرد۳ و در نقد نظریههای غیر امامی میگوید که اهل سنت، و از جمله معتزله و مرجئه، امام را از طریق اهل حلّ و عقد امت انتخاب میکنند.۴ اینها امام را بر اساس نظر شورایی بر میگزینند۵ و خود هم هیچ ادعایی که از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین کاری را کردهاند ندارند.۶ ابن قبه درباره این نظریه معتقد است گزینش امام از سوی امت نظریهای فاسد است و پیامبر صلی الله علیه و آله خلیفه خود را انتخاب کرده است.۷
ابن قبه در تبیین نظریه نص معتقد است امر امامت مقامى است که با صرف قرابت و خویشى به دست نمیآید.۸ وی نص را دلیل فارقی توصیف میکند که امامیه برای انتخاب هر امام از میان عترت در اختیار دارند.۹ او این مؤلفه را ملاک اصلی انتخاب امام نزد امامیه معرفی میکند۱۰ و معتقد است امامیه نصوصی را در اختیار دارند که تصریح به امامت ائمه دارد و به آنها و به وجودشان بشارت داده شده است.۱۱ اساساً امامیه معتقد است که امام به منصب امامت نمیرسد مگر با وجود نص،۱۲
1.. همو، نقض الاشهاد، ص ۹۵.
2.. همو، المسالة المفردة فی الامامه، ص ۶۱.
3.. ر.ک: همو، نقض الاشهاد، ص ۱۱۵.
4.. ابن قبه، نقض الاشهاد، ص۱۲۱.
5.. همان، ص۱۲۴.
6.. همو، النقض علی ابی الحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۹.
7.. همو، المسألة المفردة فی الامامه، ص۶۱.
8.. ر.ک: همو، نقض الاشهاد، ص ۱۱۵.
9.. همان، ص۱۱۶.
10.. همان، ص ۱۲۱.
11.. همان، ص۱۲۳.
12.. همو، الانصاف، ص۱۳۶.