نقل کردهاند.۱ نباید از نظر دور داشت که ابوسهل دستکم در زمان حیاتش، در میان امامیان از جایگاه والایی برخوردار بود و او را مهتر شیعیان میدانستند. از همین رو، حلاج در صدد بود تا با جذب او قلبهای امامیان را به خود متمایل سازد.۲ به گمان برخی، شیخ مفید آل نوبخت را به ناآشنایی با روایات متهم کرده است،۳ اما نگاهی به أوائل المقالات روشن میسازد مراد او در بحث وحی بر امامان از عبارت «بنونوبخت آن را انکار کردهاند و جماعتی از اهل امامت که معرفتی به روایات ندارند و بیدقت نظرند»۴ ناآشنایی بنونوبخت با روایات نیست، بلکه عبارت «معرفتی به روایات ندارند و بی دقت نظرند» به «جماعتی از اهل امامت» مربوط است؛ زیرا شیخ مفید در همین کتاب بارها با عبارت احترامآمیزِ «رحمهم اﷲ» بر بنونوبخت رحمت میفرستد۵ و حتی در مواردی که روایات امامان را موافق رأی خود میبیند، متکلمان نوبختی را به نشناختن روایت متهم نمیکند.۶ ضمن اینکه او در بحث انتقال ارواح ائمه و پیامبران علیهم السلام پس از مرگشان مینویسد:
از بنونوبخت در این مطلب قول مخالفی به من رسیده است و همچنین عدهای از منسوبین به امامیه را که در معرفت کوتاهی کردهاند ملاقات نمودهام که آنها نیز این مطلب را انکار میکنند.۷
این جمله تصریح دارد که صفت «مقصرین از معرفت»، تنها به گروهی از امامیه مربوط است و بنونوبخت را در بر نمیگیرد. در گزارشی از شیخ مفید، از بنونوبخت به عنوان خاندانی یاد میشود که مورد تأیید امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات ایشان بودهاند۸ و با توجه به اینکه در زمان حیات آن حضرت حسین بن روح کم سن و سال بوده است، چهبسا مراد از بنونوبخت ـ در این گزارش ـ ابو سهل نوبختی باشد. ضمن اینکه برخی رجالشناسان، همچون شیخ طوسی، ابومحمد را ثقه دانستهاند.۹
1.. اقبال، خاندان نوبختی، ص۳.
2.. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۴۱.
3.. مادلونگ، مکتبها و فرقههای اسلامی در سدههای میانی، ص۱۶۴.
4.. «قد أباه بنونوبخت وجماعة من أهل الإمامة لا معرفة لهم بالأخبار و لمیمعنوا النظر و لا سلکوا طریق الصواب».
5.. ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۳۳، ۶۶، ۶۷، ۷۳ و ۸۲-۸۴.
6.. همان، ص۸۲ و ۸۳.
7.. «بلغنی عن بنی نوبخت خلاف فیه ولقیت جماعة من المقصرین عن المعرفه ممن ینتمی إلى الإمامة أیضا یأبونه».
8.. شیخ مفید، الفصول العشره، ص۷۸ و ۷۹.
9.. شیخ طوسی، رجال، ص۴۲۰.