219
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

طبقه نهم معتزله ذکر کرده است۱ و به پیروی از او دیگر کسانی که طبقات معتزله را نگاشته‏اند، او را در طبقه نهم دانشمندان معتزلی آورده‏اند.۲ ذهبی از ابوسهل با عنوان «الکاتب المعتزلی» یاد کرده۳ و ابن حجر عسقلانی، ابوسهل را از وجوه متکلمان معتزلی به شمار آورده است.۴ اشعری نیز بی‏آنکه به نام نوبختیان اشاره کند، از آنان با تعبیرهایی همچون «قوم یقولون بالاعتزال و الامامه» یا «القائلون بالاعتزال و الامامه» یاد کرده است.۵

ابن تیمیه نیز با تصریح به اینکه مراد اشعری ابن نوبخت و امثال اوست، می‏گوید: «اینان کسانی بودند که وارد اقوال معتزله شدند».۶ بر اساس این گزارش‏ها مستشرقان و محققانی که مطالعاتی در باب اندیشه‏های آل نوبخت داشته‏اند آنان را به اعتزال و عقل‌گرایی افراطی متهم کرده‏اند. ویلفرد مادلونگ، بنونوبخت را مظهر گرایش معتزلی و متأثر از آرای معتزله می‏داند. او همچنین ابوسهل و حسن بن موسی را مؤسس نخستین مکتب اعتقادی ـ‌در میان امامیه ـ می‏داند که کلام معتزلی را با اندیشه‏های امامیه درهم آمیختند.۷ برخی همچون: مکدرموت،۸ زابینه اشمیتکه۹ و دانیل ژیماره۱۰ نیز تحت تأثیر آرای مادلونگ قرار گرفته‏اند. عباس اقبال نیز چنین اعتقادی دارد۱۱ و البته برخی دیگر نیز این نظریه را پذیرفته‏اند.۱۲

در نگاه نخست و سطحی ـ با توجه به فراوانی این گزارش‏ها ـ این دیدگاه مقرون به صحت می‏نماید، اما با دقت در اندیشه‏های نوبختیان و تحلیل دقیق این گزارش‏ها می‏توان به دیدگاهی متفاوت رسید. راه دیگر برای بررسی این موضوع، واکاوی تحولاتی است که در این دوره در کلام امامیه رخ داده است. نخست، باید معنا و حدود اعتزال را شناخت و آن‌گاه مراد از معتزلی بودن را در

1.. قاضی عبدالجبار، المنیة و الأمل، ص۸۸.

2.. ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص۱۰۴.

3.. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۴۰۹.

4.. ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۴۲۴.

5.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۱ و ۴۲؛ ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۳۱.

6.. ابن تیمیه، همان.

7.. مادلونگ، مکتب‏ها و فرقه‏های اسلامی در سده‏های میانی، ص۱۵۳.

8.. مکدرموت، اندیشه‏های کلامی شیخ مفید، ص۳۰-۳۲.

9.. اشمیتکه، اندیشه‏های کلامی علامه حلی، ص۱۶۰-۱۶۹.

10.. ژیماره، تاریخ و عقاید معتزله، ص۳۲۳.

11.. ر.ک: اقبال، خاندان نوبختی، ص۱۰۲.

12.. حسن انصاری، ابوسهل نوبختی، ج۵، ص ۵۸۱؛ حسینیان مقدم، «نقش نوبختیان در پیشبرد افکار شیعه»، فصلنامۀ تاریخ در آیینۀ پژوهش، شمارۀ ۵، ص۶۲.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
218

در تاریخ اندیشه امامیه، نوبختیان حلقه واسط میان متکلمان شیعی عصر حضور (مانند هشام‏ بن حکم، مؤمن الطاق، زراره، هشام بن سالم، علی بن اسماعیل میثمی، سکاک، فضل بن شاذان و یونس بن عبدالرحمن) و متکلمان عصر غیبت کبرا (مانند شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی) هستند. بی‏شک، اندیشه‏های کلامی متکلمان امامیه در عصر غیبت کبرا تفاوت‏هایی با اندیشه‏های متکلمان دوره حضور دارد که این تفاوت‏ها می‏تواند از اثرگذاری سه گروه از متکلمان سرچشمه گیرد: گروه اول، متکلمان معتزلیِ شیعه‌شده، مانند ابن راوندی، ابوعیسی وراق، ابن مملک و ابن قبه؛ گروه دوم، متکلمان امامی در دوره غیبتِ صغرا و اندکی پیش از آن مانند ابن جبرویه، ابوالاحوص، ابوسهل و ابومحمد نوبختی و شاگردان بی‏واسطه نوبختیان مانند ابوالجیش، ناشی اصغر و سوسنجردی؛ و گروه سوم، متکلمان معتزلی.

در دوره غیبت صغرا میان این سه گروه ارتباط نزدیکی برقرار بوده است و همین تداخل اندیشه‏ها و نزدیکی این سه گروه و ارتباط آنان با یکدیگر قضاوت درباره میزان اثرگذاری آنها در کلام امامیه ـ در عصر شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی ـ را مشکل ساخته است. با پذیرش اصل اثر‏پذیری متکلمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی از اندیشه معتزله و مسلّم دانستن آن (در حالی که خود جای مناقشه دارد و برخی اصل این مدعا را خدشه‏پذیر دانسته‏اند) و بدون در نظر گرفتن میزان اثر‏پذیری متکلمان امامی در عصر غیبت کبرا از اندیشه‏های معتزلیان، این پرسش به میان می‏آید که این اندیشه چگونه به فضای فکری امامیه راه یافته است. آیا اندیشه‏های معتزلی به دست نوبختیان به کلام امامیه وارد شده‏اند یا معتزلیانِ شیعه‌شده این نقش را به عهده داشته‏اند یا اینکه به سبب اثر‏پذیری مستقیم شیخ مفید و سید مرتضی از معتزله ـ از طریق استادان معتزلی‏شان ـ بوده است؛ البته هر سه احتمال می‏تواند درست باشد. در این مقاله ابتدا به بررسی میزان اثر‏پذیری نوبختیان از معتزلیان می‌پردازیم و در ادامه ضمن ردیابی برخی اندیشه‏های متکلمان امامیه در عصر حضور، به‏ویژه هشام بن ‏حکم در میان آرای نوبختیان، اثر‏پذیری نوبختیان از متکلمان امامی دوره اول را بررسی می‌کنیم و در پایان نیز به بررسی اثرگذاری نوبختیان بر اندیشه‏های متکلمان امامی پس از غیبت صغرا خواهیم پرداخت.

اتهام اعتزال به نوبختیان

در منابع غیر امامی، بنونوبخت، به‏ویژه ابومحمد، همواره به اعتزال متهم بوده‏اند. ابن ندیم یاد‏آور شده است که معتزله مدعی بودند ابومحمد از معتزلیان است.۱ قاضی عبدالجبار نیز حسن بن موسی را در

1.. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۲۵.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39455
صفحه از 657
پرینت  ارسال به