طبقه نهم معتزله ذکر کرده است۱ و به پیروی از او دیگر کسانی که طبقات معتزله را نگاشتهاند، او را در طبقه نهم دانشمندان معتزلی آوردهاند.۲ ذهبی از ابوسهل با عنوان «الکاتب المعتزلی» یاد کرده۳ و ابن حجر عسقلانی، ابوسهل را از وجوه متکلمان معتزلی به شمار آورده است.۴ اشعری نیز بیآنکه به نام نوبختیان اشاره کند، از آنان با تعبیرهایی همچون «قوم یقولون بالاعتزال و الامامه» یا «القائلون بالاعتزال و الامامه» یاد کرده است.۵
ابن تیمیه نیز با تصریح به اینکه مراد اشعری ابن نوبخت و امثال اوست، میگوید: «اینان کسانی بودند که وارد اقوال معتزله شدند».۶ بر اساس این گزارشها مستشرقان و محققانی که مطالعاتی در باب اندیشههای آل نوبخت داشتهاند آنان را به اعتزال و عقلگرایی افراطی متهم کردهاند. ویلفرد مادلونگ، بنونوبخت را مظهر گرایش معتزلی و متأثر از آرای معتزله میداند. او همچنین ابوسهل و حسن بن موسی را مؤسس نخستین مکتب اعتقادی ـدر میان امامیه ـ میداند که کلام معتزلی را با اندیشههای امامیه درهم آمیختند.۷ برخی همچون: مکدرموت،۸ زابینه اشمیتکه۹ و دانیل ژیماره۱۰ نیز تحت تأثیر آرای مادلونگ قرار گرفتهاند. عباس اقبال نیز چنین اعتقادی دارد۱۱ و البته برخی دیگر نیز این نظریه را پذیرفتهاند.۱۲
در نگاه نخست و سطحی ـ با توجه به فراوانی این گزارشها ـ این دیدگاه مقرون به صحت مینماید، اما با دقت در اندیشههای نوبختیان و تحلیل دقیق این گزارشها میتوان به دیدگاهی متفاوت رسید. راه دیگر برای بررسی این موضوع، واکاوی تحولاتی است که در این دوره در کلام امامیه رخ داده است. نخست، باید معنا و حدود اعتزال را شناخت و آنگاه مراد از معتزلی بودن را در
1.. قاضی عبدالجبار، المنیة و الأمل، ص۸۸.
2.. ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص۱۰۴.
3.. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۴۰۹.
4.. ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۴۲۴.
5.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۱ و ۴۲؛ ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۳۱.
6.. ابن تیمیه، همان.
7.. مادلونگ، مکتبها و فرقههای اسلامی در سدههای میانی، ص۱۵۳.
8.. مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۳۰-۳۲.
9.. اشمیتکه، اندیشههای کلامی علامه حلی، ص۱۶۰-۱۶۹.
10.. ژیماره، تاریخ و عقاید معتزله، ص۳۲۳.
11.. ر.ک: اقبال، خاندان نوبختی، ص۱۰۲.
12.. حسن انصاری، ابوسهل نوبختی، ج۵، ص ۵۸۱؛ حسینیان مقدم، «نقش نوبختیان در پیشبرد افکار شیعه»، فصلنامۀ تاریخ در آیینۀ پژوهش، شمارۀ ۵، ص۶۲.