و بر دیدگاه روایی که اهل حدیث عامه نیز بدان باور دارند تأکید میکنند.۱ البته گاهی این خط قرمز را که همان نصوص وحیانی بود، با همان روش پیشگفته (تردید در سند یا تأویل محتوا) متکلمان امامی بغداد زیر پا مینهادند. نمونه آن را در آثار شیخ مفید میتوان دید که اندیشههای کلامی خود را برگرفته از روایات امامان معصوم علیهم السلام معرفی میکند.۲
عامل دیگری که در این عصر موجب همگرایی بیشتر امامیه و معتزله و به نوعی احساس قرابت بین مکتب کلامی معتزله و امامیه گردید، تغییر تدریجی موضع معتزلیان درمورد امیرمؤمنان علی علیه السلام است. برخی محققان برآناند که آنچه در ابتدا موجب تقسیم مکتب معتزله به دو جریان بصری و بغدادی شد، انگاره برتری امام علی علیه السلام بر سه خلیفه نخست از سوی معتزله بغداد و گرایشهای شیعی آنان بود.۳ ابن ابیالحدید تأکید مینماید: تمام معتزله بغداد، اعم از متاخران و پیشینیانشان، علی علیه السلام را برتر از ابوبکر میدانستند. این در حالی است که معتزله جریان متقدم بصری به واسطه پایگاهی که ناکثین و قاسطین و مارقین از گذشته در بصره داشتند، همواره در مقابل علی علیه السلام جبههگیری میکردند. برتر دانستن آن حضرت اگرچه ابتدا در میان بغدادیان مطرح شد، در ادامه و همزمان با مدرسه امامیِ بغداد از سوی بسیاری از بزرگان مکتب بصری معتزله مانند ابوعلی جبایی، ابوعبداﷲ بصری و قاضی عبدالجبار نیز رسمیت یافت.۴
شاید با توجه به تقدم و تأخر زمانی تحول فکری معتزله بغداد و بصره در این مسئله بتوان گرایش شیخ مفید به معتزله بغداد و نزدیکی سید مرتضی به معتزله بصره را تفسیر کرد. گرایش مدرسه بصری معتزله به افضلیت امام علی علیه السلام در این عصر در حالی است که بصریانِ متقدم مانند واصل بن عطا، عمرو بن عبید، نظام و جاحظ علاوه بر جایگاه امیرمؤمنان علی علیه السلام و حکم عصیانگران بر آن حضرت که در تقابل با بغدادیان بودند، درمورد تشیع نیز موضعی تند اتخاذ میکردند.۵ اعتراف معتزله به افضلیت امام علی علیه السلام، موضع امامیه را ـ که مهمترین مسئله برایشان امامت بود ـ نسبت به آنان تلطیف کرد. همین تحول فکری در تفضیل خلفا در نهایت باعث شد جریان شیعی زیدیه در عمل با معتزله پیوند بخورد و در اصول عقاید با اندیشه معتزله همراه شدند تا جایی که تمییز بین زیدیه و معتزله دشوار گردید.۶
1.. مفید، الارشاد فی معرفة حجج اﷲ علی العباد، ص۳۳۹-۳۴۵.
2.. اعتصامی، «چگونگی مواجههٔ شیخ مفید با میراث حدیثی امامیه»، نقد و نظر، شمارۀٔ ۲، ص۸۵-۱۰۲.
3.. صبحی، فی علم الکلام، ج۱، ص ۲۵۹-۲۶۲.
4.. ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۷-۹؛ همچنین ر.ک: جعفریان، همان، ص۲۹-۳۶ و ۶۶-۷۳.
5.. مفید، الجمل، ص۶۰؛ جعفری، «الکلام عند الامامیه نشأته و تطوره»، همان، ص۴۰-۴۳.
6.. الخیون، معتزلة البصرة والبغداد، ص۲۳۶ و ۲۳۷؛ جعفریان، همان، ص۸۳-۸۷.