عَرَض بودن روح و... متفاوت است.
البته اندیشههای دیگری هست که میان ابن راوندی و هشام تشابههایی وجود دارد مانند مباحث «مشیت عام الهی»، «صفت تکوین الهی»، «معرفت اضطراری»، «ایمان» و از غیر مباحث جلیل الکلام هم میتوان به بحث «نفی اعراض» و «زمین» اشاره کرد که به سبب محدودیتهای مقاله آن را به فرصت دیگری وا میگذارم.
نتیجهگیری
با بررسی گزارشهای بر جای مانده از ابن راوندی به نظر میرسد هویت فکری او در حوزه فکر امامی، متأثر از هشام بن حکم است. بررسی مقایسهایِ برخی از نظریات این دو در موضوعات مهم کلامی نشان داد اگرچه ابن راوندی در پارهای از آنها بهطور یکسان رأی هشام را نپذیرفته، در آنها نیز شباهتهایی در بنیادهای فکری آن دو بهروشنی میتوان یافت که روایتگر نزدیکیِ مواضع آن در مبانیِ فکری است.
ابن راوندی از سویی اندیشههای امامیه در برابر معتزلیان را قابل دفاع میدید و از سوی دیگر، در جبهه تشیع متکلمی را نمییافت که در مقابل انتقادهای معرفتی معتزلیان سنگر بگیرد. ابن راوندی کوشید از طریق احیا و بازخوانیِ اندیشههای هشام بن حکم و احیاناً تدوین نظامی کلامی برای تشیع، در مقابل تفکر غالب جهان اسلام، یعنی کلام معتزلی، بایستد. او بر پایه اندیشههای هشام در پی به سرانجام رساندن این کار بود. تمام تلاش او در معاصرسازی اندیشههای هشام متناسب با روح حاکم بر کلام اسلامی در طول سده سوم هجری و دفاع او از هشام، از این منظر تحلیلپذیر است. البته این به این معنا نیست که ابن راوندی بهطور کامل پیرو نظریات هشام باشد؛ همچنان که در بررسی موضوعات نشان داده شد، در برخی از آرا نظر ابن راوندی همانند هشام است و در پارهای دیگر او با تغییراتی در تبیین یا تفسیر، نظر هشام را پذیرفته است.
ابن راوندی کوشیده منظومهای معرفتی را تبیین کند که بین معتزله و هشام باشد. البته همان اندازه که وی از معتزله دور است، در جهت مخالف به هشام نزدیک است. او اندیشههای هشام را با تبیینها یا تفسیرهای دیگر پذیرفته است. در واقع، روح تلاشهای علمیِ ابن راوندی ناظر به بازسازی اندیشه متکلمان امامیه در کوفه است. این نیز نشان از قوت و عمق علمی کلام امامیه در کوفه است که او تلاش کرد از طریق آن به مقابله با معتزلیان بپردازد. وی از طریق نقد اندیشههای اعتزال با پشتوانه علمی کلام امامیه در کوفه، شروع به ساختارشکنی بر ضد نظام فکر معتزله کرد. هم از این روست که ابن راوندی را شاید بتوان حرفهایترین منتقد اعتزال در طول سده سوم دانست.
بررسی مقایسهایِ اندیشههای ابن راوندی و هشام بن حکم و بیان تعاملات آن، یکی از لایههای