اشتراکات افزایش یافته و میان آنها در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تعاملات خوبی برقرار شده است؛ در عین حال، به سبب اختلاف در برخی از اصول مذهبی، در پیِ تمایز فرقهای خویش نیز بودهاند.
برای پاسخ به پرسش و اثبات این فرضیه، روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امامیه و زیدیه را در این بازهٔ زمانی بررسی میکنیم:
۱. تعامل اجتماعی و سیاسی
امامیه و زیدیه در عرصههای سیاسی و اجتماعی با همدیگر در ارتباط بودند. «پیوند خانوادگی» یکی از عرصههایی است که درهمتنیدگیِ اجتماعی این دو مذهب را بهخوبی نشان میدهد.
یک. پیوندهای خانوادگی
شماری از خاندانهای سرشناسِ ـ غالباً علویتبارِ ـ این دو فرقه با داشتن روابط نَسَبی و سببی، ارتباطِ خانوادگی تنگاتنگی برقرار کرده بودند. وصلت ابواحمد موسوی (پدر سید مرتضی) با یکی از نوادگان ناصر اطروش (امامِ نامدار زیدیه) پیوند بین دو خاندان اصیل امامیه و زیدیه را فراهم کرد؛۱ از این رو، سید مرتضی و شریف رضی، دو تن از علمای برجسته امامیه، به یکی از مهمترین خاندانهای زیدی منسوباند و سید مرتضی در مقدمه الناصریات از این انتساب با افتخارِ بسیار یاد کرده است.۲ گفتنی است هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد که اجداد مادری سید مرتضی و سید رضی، به امامیه گرویده باشند. احتمالاً آنان بر مذهب زیدی باقیماندهاند.۳
شایان ذکر است حسن بن محمد (م ۳۶۸ق)، معروف به «ناصر صغیر» یا «ناصرک»،۴ پدربزرگ
1.. مروزی، الفخری، ص۱۰ و ۱۱.
2.. سید مرتضی، الناصریات، ص۶۲ و ۶۳.
3.. تنها ابن اسفندیار (متوفی قرن هفتم) از امامیمذهب بودن ابوالحسین احمد، پسر ناصر اطروش و جدّ مادری مرتضی و رضی سخن گفته است؛ مطلبی که هیچیک از انسابنگاران و تاریخنویسان بدان اشارهای نکردهاند؛ از این رو، بعید است ابوالحسین پیرو امامیه باشد، چرا که وی همواره سردار سپاه اطروش بود و پس از پدر نیز در امور سیاسی حکومت علویان طبرستان نقشآفرین بود. افزون بر این، داعی صغیر زیدی ـ جانشین ناصرـ نیز همسر دختر احمد بن ناصر اطروش بود. البته ابوالحسن، فرزند دیگر ناصر اطروش، از پیروان مذهب امامیه بود و با پدرش اختلاف داشت؛ و حتی با سرودن اشعاری او را هجو کرد و احتمالاً ابن اسفندیار بین اسامی آن دو برادر دچار اشتباه شده است. بنابراین، به احتمال فراوان اجداد مادری سید مرتضی همگی بر مذهب زیدی بودهاند (ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۹۷ و ۹۸؛ ابنعنبه، عمدة الطالب، ص۳۰۹).
4.. مروزی، الفخری، ص۱۱؛ ابن طقطقی، الاصیلی، ص۲۸۰.