نکته دیگر اینکه گزارشی منقول از شهرستانی نشان میدهد که وراق به جریانهای داخلی کلام امامیه کاملاً آگاهی داشته است؛ زیرا در این گزارش وراق به دوری هشام بن سالم و مؤمن الطاق تا آخر عمر از کلام در خداوند متعال بر اساس نهی امام، اشاره کرده است.۱ گزارشهای مربوط به هشام بن سالم و مؤمن الطاق این سخن وراق را تأیید میکنند؛ زیرا از هشام بن سالم روایتها و نظریههایی درباره توحید نقل شده است، ولی بررسی حجم این گزارشها نشان میدهد که وی در اواخر عمر، یعنی در دوران امام کاظم علیه السلام۷ روایات چندانی در بحث توحید نقل نکرده است.۲
درباره مؤمن الطاق نیز باید گفت که او در اواخر عمر از کلام فاصله گرفت و حتی دیدگاهها و نظریههای کلامیای نیز که از وی در دست است، نشان میدهد که او در زمینه توحید آرای شناخته شدهای ندارد.۳
در بررسی رابطه وراق با مدرسه کوفه نکتهای که نباید از آن غافل شد میراثهای علمیای است که از وراق به ابن راوندی منتقل شده است. وراق متوفای نیمه سده سوم هجری است و ابن راوندی اواخر این سده از دنیا رفته است. از این رو، وراق از نظر زمانی نزدیکتر به دوران مدرسه کوفه و چهبسا مرتبط با تربیتیافتگان این مدرسه بوده است. این دو عامل سبب آشنایی بیشتر وراق با اندیشههای متکلمان امامی بوده و بیشتر آثاری که او درباره متکلمان کوفه و اندیشههای آنان نگاشته میتواند از این طریق باشد. از سوی دیگر، دانسته است که در این دوره متکلمان امامیه حضور جدی در عرصه کلام ندارند۴ و ابن راوندی، شاگرد وراق،۵ به احتمال فراوان از طریق وراق به اندیشههای متکلمان امامیه در کوفه دست یافته است؛ زیرا وراق در این دوره از احیاگران اندیشههای متکلمان امامی کوفی بوده است. بر این اساس، میتوان گرایش ابن راوندی به مدرسه کوفه و هشام بن حکم را از طریق وراق تحلیل کرد.۶ این نکته میتواند به میزان گرایش و توجه وراق به مدرسه کلامی کوفه اثرگذار باشد؛ زیرا
1.. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲۰.
2.. در این باره، ر.ک: مهدی کریمی، «ماجرای تشبیه در اندیشۀ هشام بن سالم». این مقاله در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید.
3.. در اینباره ر.ک: اقوام کرباسی، اندیشههای کلامی مؤمن الطاق، ص۱۵۴ ـ ۱۷۲.
4.. ر.ک: خیاط، الانتصار، ص۳۴.
5.. ر.ک: همان، ص۱۴۹ و ۱۵۰.
6.. دربارۀ گرایش ابن راوندی به مدرسۀ کوفه و هشام بن حکم، ر.ک: میرزایی، ابن راوندی و دفاع از اندیشۀ کلامی کوفه، ص ۱۲۵.