تهمتها به وراق را در همین نکته باید جستوجو کرد. به هر حال، وراق پس از جدایی از اعتزال به امامیه پیوست؛۱ گرایشی که معتزلیان آن را واقعی نمیدانستند، اما تصریح میکردند که وراق در این مسیر خدماتی به مذهب جدیدش نمود.۲ آنگونه که مخالفان وی گفتهاند، جایگاه او در میان امامیان بهگونهای بوده که بسیاری از بزرگان امامیه به دیدگاهها و اندیشههایش توجه نشان میدادند.۳
مدرسه کوفه و هشام بن حکم
مدرسه کوفه از نخستین مدارس کلامی امامیه در سده دوم و آغازین سالهای سده سوم هجری به شمار میرود. این مدرسه ـ که در دوران حضور ائمه علیهم السلام با محوریت شهر کوفه فعالیت میکرد ـ بر پایه روایات اعتقادی امامان شیعه علیهم السلام به اندیشهورزی در حوزه کلام میپرداخت. متکلمان این دوره افزون بر نظریهپردازی در حوزه آموزههای اعتقادی، در بحث و مناظرههای دینی با مخالفان نیز حضور فعال داشتند. معتزلیان، بزرگترین رقیب علمی متکلمان کوفه به شمار میرفتند که بخش فراوانی از مجادلههای کلامی و مناظرههای کوفیان در تقابل با آنان شکل گرفت.
ویژگی برجسته کلام نظریهپرداز کوفه این بود که در کنار فهم گزارههای اعتقادی از روایات اهل بیت علیهم السلام وارد حوزه نظریهپردازی نیز شدند. مؤمن الطاق، هشام بن سالم، زرارة بن اعین و در دوره بعد هشام بن حکم، علی بن رئاب، محمد بن حکیم و عبید بن زراره از متکلمان نامدار این دورهاند. مدرسه کلام امامیه در کوفه با همه تأثیراتی که در پویایی کلام شیعه داشت، در دو دهه پایانی سده دوم هجری بهتدریج رو به افول نهاد. البته در سالهای پایانی حیات مدرسه کوفه، برخی متکلمان مشهور همچون هشام بن حکم و مؤمن الطاق به بغداد مهاجرت کردند و همین سبب حضور جدیتر اندیشههای امامیه در بغداد و آشنایی هرچه بیشتر مخالفان با بنیادهای معرفتی امامیه شد.
یکی از متکلمان ممتاز و برجسته مدرسه کوفه هشام بن حکم است. در منابع مقالاتنگاری و آثار به جا مانده از معتزلیان، هشام مهمترین متکلم مدرسه کوفه است که بیشترین توجه به اندیشههای وی شده است. مقالات الاسلامیین اشعری و آثار ابوالحسین خیاط و قاضی عبدالجبار نمونههای بارز این آثارند که بارها از اندیشههای هشام یاد کردهاند. هم از این روست که هیچیک از متکلمان کوفه همچون هشام محور بررسی و نقد مخالفان امامیه قرار نگرفتهاند. شخصیت ممتاز هشام در مقام