عمدتاً با گرایشهای علمی در حوزه مقالاتنگاری و ادیان است. از این روست که بیشترین آثار او در این دو حوزه نگاشته شدهاند، ولی به نظر میرسد عاملی که بیشتر سبب شهرت وراق شده، تغییر مذهب از اعتزال به امامیه است.
گرایش او به امامیه بحث و نظرهای مختلف و گوناگونی را برضد او از سوی مخالفان پدید آورد و زمینهساز اتهام الحاد از سوی معتزلیان شد. به هر حال، وراق پس از اعتزال به امامیه گرایش پیدا کرد. اکنون سخن بر سر این است که وی پس از پذیرش اندیشه امامیه، به کدامیک از جریانهای علمی شیعه وابسته بوده یا بیشتر از چه جریانی متأثر بوده است؟ و آیا پس از رویگردانی از اعتزال باز هم به اندیشههای معتزلی وفادار مانده است؟ در این باره دیدگاههای مختلفی وجود دارد. فرضیه نخست این است که او از معتزلیان شیعهشدهای است که در اثرپذیری آموزههای امامیه از معتزله نقش بسزایی داشته است. فرضیه دیگر این است که وراق را باید امتداد جریان کلام امامیه در کوفه دانست.۱
به نظر میرسد شواهد موجود توان اثبات فرضیه نخست را ندارد؛ به این معنا که نمیتوان وراق را از متکلمانی دانست که نقش و تأثیری در گرایش کلام امامیه به مکتب اعتزال داشتهاند، گرچه شاید این فرضیه در مورد برخی دیگر از معتزلیان شیعهشده صادق باشد. البته در این باره شاید بتوان اندک نشانههایی در منابع تاریخی و کلامی یافت که همین قرینهها و شواهد تأیید میکنند که وراق از ادامهدهندگان راه متکلمان امامیه در کوفه و بهویژه شخص هشام بن حکم بوده است و نمیتوان او را از واردکنندگان آموزههای معتزلی به حوزه اندیشه و کلام امامیه به حساب آورد.
این تحقیق با نقد و ردّ فرضیه نخست میکوشد تا این فرضیه را اثبات کند که ابوعیسی وراق در دورانی که کلام امامیه ـ در نیمه نخست سده سوم هجری ـ دوره رکود خود را میگذراند، بر اساس دیدگاههای متکلمان امامیه در کوفه، به دفاع از اندیشه امامیه پرداخته و در این باره اندیشهورزی کرده است و به نظر میرسد که او در این مسیر، بهویژه در بحث امامت، علقه و علاقه بیشتری به هشام بن حکم داشته است. این مقاله ناظر به زمینهها و بسترهای شکلگیری کلام امامیه در دوره بعد، یعنی مدرسه بغداد نیز هست و بر آن است تا به سهم خود به روشن شدن تاریخ تفکر امامیه در طول سده سوم کمک کند.
ابوعیسی وراق
محمد بن هارون، معروف به ابوعیسی وراق، از متکلمان مشهور سده سوم هجری است. وی که گویا