تعارض نمیدانستند.۱ ظاهراً سید مرتضی در این مسئله با استادش مخالفتی ابراز نکرده است.
بقای جواهر
نوبختیان، مانند شیخ مفید و ابوالقاسم بلخی، بر آناند که جواهر از چیزهایی است که بقا و دوام بر آنها صدق میکند و در زمانهای طولانی موجود میماند. در این میان، بنونوبخت، جبایی و پسرش ـ بهخلاف بلخی و شیخ مفید ـ علت فانی شدن را عدم بقا (ارتفاع البقاء) نمیدانند،۲ بلکه معتقدند علت فانی شدن پدید آمدن ضد آن است.۳ در این مسئله نیز سید مرتضی با معتزله بصره و نوبختیان همرأی است.۴
مکان
بنونوبخت درباره چیستیِ مکان با جبایی و پسرش همرأی بودند. آنان مکان را چیزی میدانستند که جسم سنگین، وزن خود را روی آن مینهد و این مکان مانع فرو افتادن جسم میشود. در مقابلِ این دیدگاه، شیخ مفید در پیروی از ابوالقاسم بلخی درباره مکان معتقد بود مکان چیزی است که شیء را از هر طرف فرا میگیرد و ذرهها نمیتوانند جز در مکانها حرکت کنند.۵ اساس این اختلاف در این است که معتزلیان بصره به وجود خلأ معتقد بودند؛ در صورتی که بلخی منکر آن بود. اگر چیزی به عنوان خلأ نباشد، آنگاه یک جسم همیشه مماس با سطح اجسام دیگر محیط بر آن خواهد بود. اگر خلأ وجود داشته باشد، آنگاه جسم به آن نیازمند نیست که از همه جوانب مماس با چیزهای دیگر باشد و بهترین چیزی که در پاسخ سؤال «آن کجاست؟» میتوان گفت اگر در حال سکون باشد، نشان دادن چیزی است که بر آن آرام گرفته است.۶ با توجه به این مقدمات میتوان گفت بنونوبخت به خلأ نیز اعتقاد داشتند، هرچند شیخ مفید به مخالفت خود با بنونوبخت در این موضوع اشارهای نکرده است.۷ در این موضوع سید مرتضی با نوبختیان همرأی است.۸
1.. مفید، همان، ص۱۰۲.
2.. همان، ص۹۶ و ۹۷.
3.ر.ک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶۸؛ نیشابوری، المسائل الخلاف، ص۲۶۰.
4.ر.ک: اسعدی، سید مرتضی، ص۱۳۵-۱۳۹.
5.. مفید، أوائل المقالات، ص۱۰۰؛ و نیز ر.ک: اشعری، همان، ص۴۴۲؛ نیشابوری، همان، ص۱۸۸ـ۱۹۰.
6.. نیشابوری، همان، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.
7.. مفید، همان، ص۱۰۰؛و نیز ر.ک: مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۲۵۶ـ ۲۵۸.
8.. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۴، ص۲۳.