411
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

عدل الهی و معاد

در کنار بحث توحید، عدل نیز از مهم‌ترین مباحث کلامی بود که موضوعات گسترده‌ای را دربر می‏گرفت که در ادامه اندیشه‏های متکلمان امامیِ بغداد در برخی از این موضوعات مقایسه می‏شود.

حقیقتِ انسان

در باب چیستیِ انسانی که مکلف و مورد امر، نهی، وعد و وعید است، میان متکلمان اختلاف هست.۱ بنا‏بر گزارش شیخ ‏مفید، دیدگاه بنو‏نوبخت در این موضوع همان دیدگاه منقول از هشام بن‏ حکم است که مورد تأیید روایات اهل بیت علیهم السلام است. بنابر این دیدگاه، انسان قائم به نفس است و حجم و بعد ندارد؛ نه ترکیب به آن راه دارد، نه حرکت و سکون و نه اتصال و انفصال. چیزی است که فلاسفه پیشین آن را «جوهر بسیط» نامیده‏اند و هر فاعل زنده محدث یک جوهر بسیط است. شیخ ‏مفید نیز در این مسئله در مقابل اقوال بسیاری که درباره چیستی انسان میان متکلمان مسلمان رایج بود، قول نوبختیان را برگزیده است. وی با این مدعا که انسان همان حقیقتی است که گاهى از آن حقیقت به «روح» تعبیر می‌کنند، ادله سمعی از قرآن و روایات در تأیید این دیدگاه می‏آورد.۲ دیدگاه بنو‏نوبخت و شیخ‏ مفید در باب انسان از جمله مهم‌ترین اعتقاداتی است که در آن علاوه بر اشتراک نظر، در مقابل دیدگاه معتزله موضع گرفته‏اند و بر درستی اندیشه هشام ‏بن ‏حکم پای فشرده‏اند. متکلمی شیعی ‏معتزلی، در کتاب خلاصة‏ النظر می‏گوید: عدلیه انسان را همین پیکره جسمانی که مشاهده می‏شود، می‏دانند. وی در ادامه با بیان قول بنو‏نوبخت درباره انسان، این دیدگاه را به فلاسفه نسبت می‏دهد و خاندان «طأطری» را در میان شیعیان با نوبختیان هم‏رأی می‏داند. وی انتساب این دیدگاه به شیخ‏ مفید را مردود می‏داند. استدلال وی بر نفی این دیدگاه از شیخ ‏مفید این است که دیدگاه شیخ ‏مفید در باب توحید و عدل با این تعریف از انسان منافات دارد.۳ با توجه به تصریح شیخ‏ مفید در المسائل ‏السرویه مبنی بر هم‌نواییِ او با نوبختیان۴ و تأکید بر این دیدگاه در دیگر آثارش۵ این ادعا مردود است. البته علامه مجلسی در حق الیقین می‏گوید: برخی گفته‏اند شیخ مفید در اواخر عمرش از این دیدگاه توبه کرده است۶ که این می‏تواند شاهدی بر گفتار صاحب خلاصه النظر باشد. اما در

1.. ر.ک: سید مرتضی، الذخیره، ص۱۱۳ ـ ۱۲۱.

2.. مفید، المسائل السرویه، ص۵۷ـ ۶۱.

3.. ناشناخته، ‏خلاصه ‏النظر، ص۸۱.

4.. مفید، همان، ص۵۷ـ ۶۱.

5.. همان، ص۷۷.

6.. مجلسی، حق الیقین، ص۳۷۸.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
410

تعارض نمی‏دانستند.۱ ظاهراً سید مرتضی در این مسئله با استادش مخالفتی ابراز نکرده است.

بقای جواهر

نوبختیان، مانند شیخ‏ مفید و ابو‏القاسم بلخی، بر آن‌اند که جواهر از چیز‏هایی است که بقا و دوام بر آنها صدق می‏کند و در زمان‌های طولانی موجود می‏ماند. در این میان، بنو‏نوبخت، جبایی و پسرش ـ به‌خلاف بلخی و شیخ مفید ـ علت فانی شدن را عدم بقا (ارتفاع البقاء) نمی‏دانند،۲ بلکه معتقدند علت فانی شدن پدید آمدن ضد آن است.۳ در این مسئله نیز سید مرتضی با معتزله بصره و نوبختیان هم‌رأی است.۴

مکان

بنو‏نوبخت درباره چیستیِ مکان با جبایی و پسرش هم‏رأی بودند. آنان مکان را چیزی می‏دانستند که جسم سنگین، وزن خود را روی آن می‏نهد و این مکان مانع فرو افتادن جسم می‏شود. در مقابلِ این دیدگاه، شیخ ‏مفید در پیروی از ابو‏القاسم بلخی درباره مکان معتقد بود مکان چیزی است که شیء را از هر طرف فرا می‏گیرد و ذره‏ها نمی‏توانند جز در مکان‏ها حرکت کنند.۵ اساس این اختلاف در این است که معتزلیان بصره به وجود خلأ معتقد بودند؛ در صورتی که بلخی منکر آن بود. اگر چیزی به عنوان خلأ نباشد، آن‌گاه یک جسم همیشه مماس با سطح اجسام دیگر محیط بر آن خواهد بود. اگر خلأ وجود داشته باشد، آن‌گاه جسم به آن نیازمند نیست که از همه جوانب مماس با چیزهای دیگر باشد و بهترین چیزی که در پاسخ سؤال «آن کجاست؟» می‏توان گفت اگر در حال سکون باشد، نشان دادن چیزی است که بر آن آرام گرفته ‏است.۶ با توجه به این مقدمات می‏توان گفت بنو‏نوبخت به خلأ نیز اعتقاد داشتند، هرچند شیخ ‏مفید به مخالفت خود با بنو‏نوبخت در این موضوع اشاره‏ای نکرده‏ است.۷ در این موضوع سید مرتضی با نوبختیان هم‌رأی است.۸

1.. مفید، همان، ص۱۰۲.

2.. همان، ص۹۶ و ۹۷.

3.ر.ک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶۸؛ نیشابوری، المسائل الخلاف، ص۲۶۰.

4.ر.ک: اسعدی، سید مرتضی، ص۱۳۵-۱۳۹.

5.. مفید، أوائل المقالات، ص۱۰۰؛ و نیز ر.ک: اشعری، همان، ص۴۴۲؛ نیشابوری، همان، ص۱۸۸ـ۱۹۰.

6.. نیشابوری، همان، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.

7.. مفید، همان، ص۱۰۰؛و نیز ر.ک: مکدرموت، اندیشه‏های کلامی شیخ مفید، ص۲۵۶ـ ۲۵۸.

8.. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۴، ص۲۳.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39473
صفحه از 657
پرینت  ارسال به