طبری امامی در کتاب المسترشد مبنی بر مذمت خلفای نخستین را نمیپذیرفت و رد میکرد.۱
دو. ردّیهنگاری امامیان بر ضد زیدیه
در برابر موضعگیریهای تند زیدیان در برابر امامیه، علاوه بر ابنقبه، سایر دانشیان امامی نیز به نقد افکار آنان دست یازیدند و با این هدف، کتابهای بسیاری نوشتند. حسین بن اشکیب مروزی، از متکلمان امامی(زنده در نیمه دوم قرن سوم) با نوشتن کتاب الردّ علی الزیدیه جزء نخستین کسانی است که در مقابل زیدیان جبههگیری کرد.۲ سپس عیاشی سمرقندی، شاگرد ابن اشکیب، با نگاشتن کتاب اثبات امامة علی بن الحسین دیدگاه زیدیان را درباره اعتقاد نداشتن به امامت امام سجاد علیه السلام رد کرد.۳ ابومحمد نوبختی(م ۳۱۰ق)، متکلم ممتاز امامیه، کتابی با عنوان الردّ علی فرق الشیعه ما خلا الامامیه نوشت.۴ به نظر میرسد، وی در این اثر، زیدیه را در جایگاه مهمترین فرقه شیعه نقد کرده است. ابن جنید اسکافی(متوفی نیمه دوم قرن چهارم)، فقیه و متکلم نامدار امامیه، کتاب الشهب المحرقه للابالیس المسترقه را در نقد ابن بقال متوسط(م ۳۶۳ق)، متکلم مشهور زیدیه نگاشت.۵ ابوالقاسم کوفی(م۳۵۲ق) یکی دیگر از دانشوران امامی به دلیل آشنایی با زیدیان عراق، کتاب الردّ علی الزیدیه را در ردّ افکار آنان نوشت.۶ حسین بن هارون حسنی(زنده در قرن چهارم قمری) که بر خلاف فرزندانش (المؤید باﷲ و ابوطالب هارونی) پیرو مذهب امامیه بود، بنابر گزارش یکی از نویسندگان زیدی، بر ضد زیدیان فعال بوده و به دستور او کتابهایی به نام ناصر اطروش در ردّ تعالیم زیدیان جعل میشده است.۷ گفتنی است وی همچنین درباره آموزههای دو مذهب امامیه و زیدیه، با فرزندش مؤید باﷲ که به زیدیه پیوسته بود، مناظره و گفتوگو میکرد.۸
رویداد غیبت و در پی آن نابسامانی عقیدتی جمع کثیری از امامیان، فرصتی برای زیدیان پدید آورد تا بیش از پیش تعالیم امامیه، بهخصوص آموزه امامت را آماج حملات خویش قرار دهند؛ از این رو، شیخ صدوق (م ۳۸۱ق) بخشی از کتاب کمال الدین و تمام النعمه را به پاسخ زیدیان در این زمینه