امامیه آگاهی یافته باشند.۱ ابوزید علوی(م ۳۲۶ق)، از متکلمان بنام زیدیان در ری، با نگاشتن کتاب الاشهاد، هجمههای تندی را متوجه باورداشتهای امامیه در مبحث امامت کرد. نظریات ابوزید علوی، جامعه امامی ساکن ری را مجبور به واکنش کرد. ابنقبه رازیِ امامیمذهب در ردّ این اثر، کتاب نقض الاشهاد را به رشته تحریر درآورد.۲ شایسته توجه است که ابن قبه علاوه بر این کتاب، اثر دیگری به نام التعریف علی الزیدیه۳ یا الردّ علی الزیدیه۴ را در عقیده زیدیان نوشته بود. البته معلوم نیست که نگارش این اثر موجب شده تا ابوزید علوی، کتاب الاشهاد را در نقد سخنان ابنقبه بنویسد یا خیر.
بعضی از علمای زیدی در قرون بعد، درگیری علمیِ ابنقبه با ابوزید علوی را پیگیری کردند. المؤید باﷲ هارونی(م ۴۱۱ق)، از امامان نامدار زیدیه که سابقهای امامی نیز داشت، با نگاشتن کتاب النقض علی ابنقبه فی الاصول بر آتش این اختلاف بیش از پیش دمید.۵ ابوطالب هارونی(گرویده از امامیه به زیدیه) نیز کتابی در موضوع امامت به نام الدعامة فی الامامه نوشت.۶ وی در این کتاب برخی از معتقدات امامیه همچون: عصمت امام، نص جلی، اعجاز غیر نبی، یا موضوعاتی مانند باور نداشتن امامیان به امامت زید بن علی را به چالش کشید.۷
ابوالقاسم بستی، از عالمان اعتزالگرای زیدیه، در کتاب البحث عن ادلة التکفیر و التفسیق، بسیار به امامیه انتقاد کرد. او هرچند امامیه را از سایر گروههای منسوب به امامیه، مانند خطابیه، مفوضه، باطنیه و اصحاب تناسخ جدا و به تکفیر این گروهها حکم میکرد و درباره تکفیر امامیه احتیاط میورزید،۸ از انتقاد به باورداشتهای امامیان ابایی نداشت.۹ البته او در پارهای از موارد با آرای بیشتر زیدیان نیز به مخالفت میپرداخت و به این اختلاف نظر هم اذعان داشت؛ برای مثال،، وی، بر خلاف نظر زیدیان، منکران امامت را فاسق نمیدانست.۱۰ از این رو، حتی سخنان محمد بن جریر
1.. طبری زیدی، مجالس الطبری، ص۲۹و۳۰.
2.. صدوق، کمال الدین، ص۹۴.
3.. طوسی، فهرست، ص۲۰۷.
4.. نجاشی، رجال، ص۲۷۵.
5.. المنصور باﷲ، الشافی، ج۱، ص۳۳۰.
6.. وجیه، اعلام المؤلفین الزیدیه، ص۱۱۲۲.
7.. هارونی، الدعامه، ص ۱۸۵-۱۹۹، ۲۰۳ و ۲۲۹-۲۴۶.
8.. بستی، البحث عن ادلة التکفیر و التفسیق، ص۹۷.
9.. همان، ص۹۷-۹۹.
10.. همان، ص۱۰۲و۱۲۰.