ارتباط این دو میباشد. این گزارشها خود به چند دسته تقسیم میشوند: ۱. نوع نگاه ابن راوندی به متکلمان کوفه و شخص هشام؛ ۲. توجه او به اندیشههای هشام بن حکم و گزارش قابل توجه آن در آثار خود؛ ۳. نظر معتزلیان در گرایش ابن راوندی به اندیشههای هشام؛ ۴. تأکید ابن راوندی بر تبیین، تصحیح و تقویت اندیشههای هشام؛ ۵. برخورد ابن راوندی با متکلمان مخالف هشام؛ ۶. تعمیم اتهامات هشام به ابن راوندی توسط معتزلیان؛ ۷. پیوستگی فکری در حوزه موضوعات در نگارش آثار میان هشام و ابن راوندی؛ ۸. نگارش آثاری در دفاع از هشام توسط ابن راوندی.
تشابههای غیر محتوایی
در تبیین این بخش نخست باید گفت ابن راوندی نگاه مثبتی به متکلمان کوفی امامیه دارد. وی این دسته از متکلمان بزرگ امامیه در کوفه را جزء معتدلانِ تفکر شیعه (اهل الاقتصاد منهم) میداند که در مباحث کلامی به قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله ارجاع میدهند و همچنین در مباحث خود از استدلالهای عقلی بهره میگیرند.۱ هشام بن سالم، مؤمن الطاق، علی بن میثم، هشام بن حکم، علی بن منصور و سکاک از جمله این متکلماناند. توجه به این نکته از این روی است که خیاط اندیشههایی را به این افراد نسبت میدهد۲ و در جایی دیگر، صاحبان این اندیشه را در نگاه ابن راوندی، جزء معتدلان از تفکر امامیه معرفی میکند.۳
در بین این متکلمان، یگانه شخصیتی که بیشترین توجه ابن راوندی را جذب کرده، هشام بن حکم است. او اندیشههای هشام را بهخوبی میشناخت و در کانون توجه قرار میداد. ابن راوندی در آثار خود فراوان در موضوعات گوناگون کلامی، مانند توحید، عدل و امامت، اندیشههای وی را گزارش کرده است.۴ وی در فضیحة المعتزله در موارد متعددی به اندیشههای هشام استناد کرده است.
جذابیت هشام برای ابن راوندی نکتهای بوده که معتزلیان نیز به آن اشاره کردهاند. خیاط در الانتصار از گرایش ابن راوندی به اندیشههای هشام پرده برمیدارد۵و در گزارشی بهروشنی اثرپذیری ابن راوندی از هشام را روایت میکند.۶ خیاط همچنین به تعصب خاص ابن راوندی در مورد