۲۴ . بررسى جايگاه هنر از ديدگاه قرآن و روايات، على نصيرى، كارشناسى ارشد رشته علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما، دكتر آذرتاش آذرنوش، استاد مشاور: دكتر حسين قره چانلو، ۱۳۷۷، ۲۶۳ص.
ضرورت توجّه به هنر و بازيافت حدود و ثغور آن، با عنايت به درك قدرت هنر و توجّه به قدرت هاى باطل كيش به جايگاه هنر و ظهور نهضت اسلامى و عدم بازيافت مرزهاى بايسته هنر، موضوع مورد بحث در رساله است.
جهانى بودن زبان هنر در ميان راه هاى مختلف پيام رسانى و برخوردارى از سرعت و پذيرش بيشتر آن در انتقال پيام، همگى حكايت از قدرت هنر دارد؛ قدرتى كه مى تواند به راحتى مرزهاى جغرافيايى را در نوردد و محدوديت هاى زبان هاى گوناگون ملّت ها را پشت سر نهد و در دورترين نقاط جهان، ميليون ها نگاه را واله زيبايى
خود سازد و لبخند بر لب ها بنشاند، حتّى در عصر سياست نيز هنر، قدرت خود را آشكارا نشان داده است. يك خطابه آتشين يا شعر نغز و حماسى، يا فيلمى شورانگيز، به راحتى مى تواند ملّتى را عليه يك نظام بشوراند. اين پايان نامه در هشت فصل فراهم آمده است. نگارنده ابتدا در ديباچه، ضرورت توجّه به هنر و بازيافت حدود و ثغور آن را با عنايت به سه مطلب، روشن نموده است: ۱ . قدرت هنر، ۲ . توجّه قدرت هاى باطل كيش به جايگاه هنر، ۳ . ظهور نهضت اسلامى و عدم بازيافت مرزهاى بايسته هنر.
وى، سپس نياز انقلاب اسلامى به هنر را در دو دليل بازگو نموده است:
الف . ابلاغ پيام هاى آزادى بخش،
ب . مقابله با شبيخون فرهنگى.
سپس در فصل اوّل، كه درباره بازشناخت كلّياتى درباره هنر است، ابتدا تعريف مفهوم هنر را در لغت و اصطلاح، با استناد به اقوال هنرشناسان بيان نموده و در اين راستا، عناصر معنايى هنر را معرّفى نموده و تاريخ پيدايش هنر و ديرينه بودن آن را بازگو كرده است.
وى، ابتداى پيدايش هنر اسلامى را در لابه لاى چكاچك شمشيرها و آواى سمّ سُتوران در بيابان ها و بانگ پيروزى «اللّه اكبر» دانسته و نقش بسزاى هنر در حفظ آثار اسلامى را در خطّاطى و معمارى خلاصه كرده است.
طبقه بندى هنر و مراتب آن، بررسى عوامل رويكرد آدمى به جلوه هاى هنرى، بررسى علل مخالفت با مقوله هاى هنرى و بيان فرق بين هنر سره و ناسره، نگاهى به فلسفه هنر و جايگاه آن در ميان عموم طبقات، نقد ديدگاه هنر براى هنر، و مطالبى درباره هنر دينى و انقلاب اسلامى، جلوه هاى هنر و زيبايى در كتاب تكوين، از ديگر مقوله هايى است كه
به طور مفصّل در اين قسمت بحث شده است.
فصل دوم، درباره قرآن، شاهكار اثر منثور است. نگارنده در اين فصل، با بيان ويژگى هاى خاصّ اين اثر منثور، ضمن اشاره به درونْ ساخت فصاحتى آن، به مناسبت، به تعريف علم معانى، بيان و بديع پرداخته و قرآن را در اوج فصاحت و بلاغت، معرّفى نموده و با بيان ويژگى هاى هنر بيانى قرآن، اين فصل را خاتمه داده است.
در فصل سوم ـ كه درباره هنر خطابه و جايگاه آن در كتاب و سنّت است ـ نخست، تاريخ خطابه و اثر آن را در اسلام بيان نموده و سپس با ذكر شواهدى از خطابه هاى رسول خداو امير مؤمنان، وارد فصل بعدى شده است.
فصل چهارم، درباره بررسى جايگاه شعر در قرآن و روايات است. در اين فصل نيز ضمن بيان ايرادها و انتقادها به مقوله شعر و شاعرى و پاسخ به شبهات موجود در اين باب و بيان شعر ممدوح و مذموم، جايگاه شعر را در قرآن و روايات، مشخّص نموده و نقش سيره پيشوايان دينى و حمايت از شعر را توضيح داده است.
فصل پنجم در زمينه بررسى جايگاه هنر قصّه پردازى در قرآن و روايات است. نگارنده، نخست ضمن آوردن مثال هايى از داستان هاى قرآنى، نگاهى به ديرينه داستان نموده و بيان موقعيت قصّه در ميان عرب پس از ظهور اسلام و نقش آن در تاريخ اسلام، به زبان تمثيلى و تفاوت ميان قصه هاى تمثيلى و افسانه اى با قصّه هاى قرآنى اشاره دارد و ويژگى هاى قصّه هاى قرآنى به خوبى روشن مى شود.
فصل ششم، درباره هنر موسيقى از نگاه قرآن و روايات است. در اين فصل، نخست نگاهى به تاريخ پيدايش موسيقى شده و سپس، مفهوم موسيقى و غنا مورد بررسى قرار گرفته و دلايل حرمت غنا بيان شده است.
در فصل هفتم، بحث هنرهاى تصويرى و تجسّمى از نگاه كتاب و سنّت، مطرح است. نقاشى و مجسّمه سازى از مصاديق بارز اين مقوله است كه نگارنده، وجه اشتراك اين دو را بيان مى كند و نسبت دو هنر را مى سنجد. سپس ادلّه قائلان به حرمت مطلق و قول به تفصيل را بازگو مى نمايد.
در پايان اين فصل نيز نگاهى به هنر عكاسى دارد و به تناسب، بحث را به سينما و تصوير متحرّك مى كشاند و نظر شريعت را در مورد آن، بيان مى كند.
در فصل هشتم، هنر نمايش را رساترين ابزار انتقال پيام برشمرده و ضمن تعريف نمايش، هنر نمايش را از ديدگاه آيات و روايات بررسى مى نمايد و در آخر، تحليلى نهايى بين انظار صاحبان بينش و كسانى غير آنان دارد كه با اين تحليل، مطلب پايان مى پذيرد.