۸۷ . مبانى ولايت ولى اللّه ، على رضايى بيرجندى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر على شيخ الاسلامى، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، [بى تا]، ۲۸۳ص.
نگارنده در اين جستار، بر آن است تا پس از توضيح و تبيين معناى لغوى و اصطلاحى «ولايت» و بيان اقسام آن به صورت جامع و با توجّه به مبانى قرآنى، روايى، عرفانى و كلامى، آن را كاملاً بررسى كرده، منشأ همه انواع را همراه با تفاوتشان بيان نمايد. وى سپس به خاستگاه هاى انديشه ولايت ولىّ اللّه در دوران مختلف قبل از اسلام و پس از آن، توجّه كرده و سير تاريخى و جايگاه آن را در هر دو دوره تبيين مى نمايد.
توجّه به متون دينى و تجزيه و تحليل نمودن آيات و روايات باب و كند و كاو در فرهنگ اسلامى و اشاره به انديشه ولايت ولىّ اللّه از ديدگاه كلامى، عرفانى و فقهى، و بحث از اضطرار به حجّت و لزوم وجود ولى
اللّه در همه دوران ها و بررسى نظريات و ديدگاه هاى مختلف در باب ولايت، ديگر مطالب پايان نامه را تشكيل مى دهد.
اهمّيت و ضرورت پژوهش و بازشناسى ولايت و مبانى آن، بر كسى پوشيده نيست، زيرا ولايت، طلسم حفظ عالم، مقام فيض مقدّس، مقصود از آفرينش هستى و تشريع شريعت، تماشاگر جلال و جمال خداوندى، امانتى الهى و معيار صحّت اعمال و قبولى طاعات و سنجش ايمان و كمال نهايى انسان است.
اين نوشتار، از سه بخش عمده و فصل هاى خاصّ خود، تشكيل شده است.
بخش اوّل، درباره معناى ولايت و اقسام آن است. در فصل اوّل اين بخش، نگارنده، نخست واژه «ولايت» از ديدگاه زبان شناسان بررسى كرده و سپس معناى اصطلاحى آن را توضيح داده و سپس به بررسى اين موضوع از ديدگاه كلامى، فقهى، قرآنى، روايى و عرفانى پرداخته است.
در فصل دوم، به انواع ولايت، معرّفى و تشريع شده و ولايت به ولايت خالق و ولايت مخلوق منقسم شده است. قِسم دوم نيز به دو دسته تقسيم شده است . ولايت منفى (مانند ولايت شيطان، طاغوت و بيگانگان)، و ولايت مثبت . ولايت مثبت نيز به دو گونه است: ولايت مثبت عام و ولايت مثبت خاص، و باز گونه دوم، خود داراى اقسامى است: ولايت محبّت، ولايت امامت، ولايت زعامت، ولايت تكوينى و ولايت تشريعى.
بخش دوم پايان نامه، درباره خاستگاه هاى انديشه ولايت ولىّ اللّه است.
در فصل اوّل اين بخش، اين انديشه را در دوره هاى مختلف مورد بررسى قرار داده و در فصل دوم، اين خاستگاه از ديدگاه متون دينى
مورد بررسى قرار گرفته است. نخست ولى اللّه در قرآن بررسى شده و نظريه مفسّران درباره آن آمده و سپس، از نظر روايات، مورد بحث قرار گرفته است. وى با استناد به قول بعض علماء مشهور اسلامى مانند ابو حيان اندلسى مغربى و ابوبكر بن مؤمن شيرازى رواياتى را از ابن عباس و غير او نقل مى كند كه اين روايات تفسير اولوالامر را به امامان معصوم، تأييد مى كنند، و نيز از قندوزى در كتاب ينابيع المودة روايات متعددى را ذكر كرده كه در همه اين روايات، تصريح به نزول آيه «اولى الأمر» در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام دارند.
وى از كتب شيعه از قبيل الكافى، تفسير العيّاشى، و كتب مرحوم صدوق نيز احاديثى را به همين عنوان نقل كرده، در توضيح مى نويسد: همگى اين روايات، گواهى مى دهند كه منظور از اولوالامر، ائمه معصوم عليهم السلاماند و حتّى در بعضى از اين احاديث، نام امامان، يك يك صريحا ذكر شده است.
نگارنده در بخش سوم، انديشه ولايت ولىّ اللّه را در فرهنگ اسلامى توضيح داده است. در فصل نخست اين بخش، عناوينى چون: ولايت ولىّ اللّه از ديدگاه كلام، هدف از آفرينش انسان، معرفت صحيح، شرط رسيدن به كمال، ضرورت وجود وحى، جهانى بودن اسلام، مجوّز ختم نبوّت، ضرورت وجود ولىّ اللّه ، اختلاف شيعه و سنّى، نقش پيامبر صلى الله عليه و آله در تعيين جانشين، درجات ولايت و صفات ولى اللّه به چشم مى خورد.
در فصل دوم، اين ولايت از ديدگاه فقهى بررسى شده، و به تناسب، بحث از ولايت فقيه را پيش آورده و به نظر انديشمندان در باب ولايت فقيه پرداخته است.
وى در فصل سوم، ولايت ولىّ اللّه را از نظر عرفانى تشريح نموده و نظر
عرفايى چون: سيّد حيدر آملى، احمد آشتيانى، جلال الدين آشتيانى، ابن عربى و ملاّ صدرا را آورده و به تبيين و اثبات ولايت عرفانى ولىّ اللّه و حدّ و مرز آن پرداخته است.
نظريه ضرورت وجود ولى اللّه در همه دوران ها از ديدگاه قرآن و روايات و علم و كلام و عرفان، مطالب مورد نظر در فصل چهارم است. وى در اين بحث، نظريّات علاّمه طباطبايى را نقل كرده و به بحث درباره آن مى پردازد.
فصل آخر پايان نامه، درباره ختم ولايت است كه از ديدگاه هاى مختلف، نقد و بررسى شده است.