۶۹ . روش هاى تعليم در قرآن كريم و سنّت، سيّدمهدى برومند، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر ولى الله نقى پورفر، استاد مشاور: دكتر احمد عابدى، ۱۳۷۸، ۳۷۷ ص.
نگارنده در اين نوشتار، اصول، مبانى و كلّيات روش ها و فنون تدريس و تعليم در نظام آموزشى اسلامى را بر اساس منابع قرآن و حديث، مورد پژوهش قرار داده و مطالب و موضوعات را در دو فصل و هفت بخش تنظيم و ارائه كرده است. اين روش ها از چهار مجرا در قرآن معرّفى شده اند: بخشى از آن مربوط است به روش هايى كه خود قرآن، به نحو خاص در بيان آموزش ها از آن سود جسته و در شكل و نظام آيات و جملات و كلمات آن، تجلّى يافته است؛ مانند استفاده از روش داستان گويى و تمثيل يا استدلال و جدلِ خداوند با مخاطبان ، اعم از مسلمانان، اهل كتاب، مشركان و كافران و منافقان، و موارد فراوان ديگر از اين قبيل.
قسمت ديگرى از اين روش ها با نقل چگونگى برخورد پيامبران الهى با قوم خويش در قرآن معرّفى شده است و سرانجام، گاهى قرآن با نقل قول و عملكرد بعضى افراد غير از پيامبران، كارايى روش آنان را متذكّر مى شود (مانند نقل داستان سامرى و بنى اسرائيل). حتّى ممكن است در برخى موارد، اين شيوه ها توسط شيطان اعمال شده باشد كه قرآن با ذكر آن، تنها به مطلق اثرگذارى اين روش ها تأكيد دارد، ضمن آن كه سوء استفاده هايى را كه از اين روش ها شده و مى شود، مورد طعن قرار مى دهد.
در روايات نيز همين روش ها، به علاوه روش هاى ديگرى، به صورت مستقيم و غير مستقيم، مطرح شده است.
فصل اوّل، مشتمل بر چهار بخش، به طرح مباحث كلّى و تعريف و
تبيين موضوع مى پردازد. اين فصل، در چهار بخش، اصل مسئله، ضرورت تحقيق، سؤالات، اهداف و فرضيه ها، روش، پيشينه و محدوديت هاى تحقيق را بررسى مى كند.
فصل دوم به بخش عمده يافته هاى تحقيق درباره موضوع اصلى اختصاص دارد. در اين فصل، ابتدا چند موضوع مهم مطرح شده است و سپس در بخش دوم، روش هاى كلّى تعليمى در شاخه هاى مستقيم و غير مستقيم مورد بحث قرار گرفته است.
بخش سوم نيز به طور مشروح، فنون خُرد تعليم را با توجّه به اهداف آموزشى ذيل تقسيمات سه گانه حيطه هاى عاطفى، شناختى و روانى ـ حركتى پيش كشيده و معرّفى نموده است. هر كدام از حوزه هاى ياد شده، به خودى خود، داراى تقسيمات و انشعاباتى است و انواع متعدّد ديگرى را در بر مى گيرد.
در سير نگارش تمام مطالب، تلاش نگارنده اين بوده است تا مصاديق و ديدگاه هاى آموزشى اسلام را با نگاه خاص علوم قرآنى عرضه كند. به عنوان مثال، در بخش دوم از فصل دوم، انواع روش هاى تعليم را از اين ديدگاه، بررسى كرده است. از ديدگاه مستقيم، روش هايى از قبيل: سخنرانى، گفتگو، پرسش و پاسخ، مباحثه، مجادله آمده كه البته منظور از مجادله، مجادله به نحو اَحسن است و با مناظره، تشابه ها و تفاوت هايى نيز دارد. روش هاى غير مستقيم نيز مى تواند به دو گونه روش هاى مشاهده اى و اكتشافى تقسيم شود. روش هاى مشاهده اى، شامل روش نمايشى، ايفاى نقش، خطاب غيرمستقيم بيانى، خطاب غيرمستقيم عملى و تقليد از الگوست. روش هاى اكتشافى نيز عبارت است از: روش مقايسه اى، روش تمثيل، روش قصه گويى و روش خودآموزى از طريق خودآزمونى.
نويسنده، در بخش سوم نيز در حيطه روش و فن مربوط به عاطفه و احساس، مراحلى را ذكر كرده است كه عبارت اند از: استفاده از هنر در تعليم، رعايت اصل تدريج، اصل عدم سختگيرى، زمان آموزش و يادگيرى، اراده، انگيزه، راهكارهايى براى جلب مشاركت ارادى فراگير، و راهكارهايى براى جلب مشاركت غير ارادى فراگير.